خلاقیت
ما همیشه انسان های بزرگ تاریخ را به خاطر خلاقیت شان می ستاییم و همیشه خودمان بیش از هر فعالیت دشوار دیگر در زندگی از خلاقیت می گریزیم.اگر علت این مساله را سخت بودن فرایند ذهنی تفکر خلاق بدانیم، باید بپذیریم که ما در طول حیات مان چاره ای جز اندیشیدن نداریم و افکار از پیش آماده ی دیگران و راه حل هایی که آنها در زندگی خود تجربه کرده اند، لزوما مشکلات ما را حل نمی کند.اگر بگوییم اشکال در سیستم تک بعدی آموزشی مااست که جز یک حرف صادر شده از مرجع واحد را نمی پذیرد، باید پذیرفت که ناچار عمر این شیوه به سر آمده است. درست است که هم اکنون در مدارس ما قسمت عمده ای از دروس اصلا بعنوان درس غیر خلاق پذیرفته شده اند و آنها هم که به ظاهر باید قدرت تفکر مارا پرورش دهند، در عمل باز به شکل دیگری تابع همین شرایط شده اند اما اگر سالهاست که ما میگوییم از این شرایط دنباله رو بودن خسته شده ایم، باید لوازم تغییر این شرایط را هم بپذیریم.باید بپذیریم که آموختن غیرخلاق وجود ندارد و محفوظات علمی تنها باید ماده ی خام تحلیل مارا فراهم کند.باید بپذیریم که فرزندان ما هم قدرت فکر کردن دارند و باید بپذیریم که تخیل داشتن گناه نیست...
کتاب "خلاقیت" به نگارش "نسرین امامینائینی" جهت آشنایی هرچه بیشتر آموزشگران با برنامه ی مهارت های زندگی تهیه شده است.