شکرستان و یک داستان: پر جادویی
کتاب "پر جادویی" به نویسندگی محمود برآبادی، روایتگر دزدی زیرک است که به شکرستان میآید و از مردم شهر دزدی میکند. هیچکس نمیتواند دزد را دستگیر کند اما پهلوون با زیرکی دزد را گیر میاندازد.
پر جادویی یکی از داستانهای جذاب و آموزندهی مجموعه «شکرستان و یک داستان» است که با روایتی ساده و روان و تصاویری رنگی و جالب برای کودکان ارائه شده.
ماجراهای شکرستان در شهری قدیمی و خیالی با بیش از ۱۰۰ شخصیت روی میدهد. این قصهها بر اساس داستانها، ضربالمثلها و قصههای قدیمی و عامیانهی ایرانی-شرقی انتخاب و سپس با رویکردی مدرن و به روز به رشته تحریر در آمدهاند. در این شهر باستانی، هیچکس در جایگاه خود نیست. تلاش شده تا با تغییر شکل تصویری و دراماتیک، شیوهای اتخاذ شود که کوچک و بزرگ پس از خندیدن به طنز داستانها، عمیقاً به فکر فرو روند و آینه رفتارهای اجتماعی و فرهنگی خود را بازنگری کنند.
در بخشی از کتاب پر جادویی میخوانیم:
داروغه سبیلهایش را تاب داد و گفت: «دزد؛ آن هم در شکرستان! الان دستور میدهم دستگیرش کنند.»
گزمهها دست به کار شدند. از آغل گوسفندها و گاری دستفروش و دیگهای مسی تا سبد مرد مارگیر و توی فاضلابها و هرجا که به عقلشان میرسید گشتند تا شاید رد دزد را پیدا کنند. اما نتوانستند. دزد هم برای خودش راست راست راه میرفت و به سبیل داروغه میخندید.
توی همین هیر و ویر یکی از گزمهها مرد مشکوکی را دید که چیز مشکوکی در دست داشت. فریاد زد: «دزد! دستگیرش کنید!»