خودشیفتگی و تاثیرات مخرب آن بر فرزندان
این كتاب دربرگیرندهی واقعیاتی است دربارهی "نارسیسم" یا "خودشیفتگی"، نیز راههای مواجههی با خودشیفتگان و تاثیر خودشیفتگی بر فرزندان. گفتنی است "خود شیفته" به كسی میگویند كه در حدی نامتعادل و بیمارگونه به خود توجه داشته باشد. این افراد معمولا فقط نظرات خود را قبول دارند و حقی برای دیگران قایل نیستند. آنها میل شدیدی به تحسین خویش دارند، چون خود را برتر از دیگران میپندارند. تحمل انتقاد منفی از طرف دیگران را ندارند. نیز آنقدر بر حقانیت رفتار و حالات و عقاید خود تعصب میورزند كه نه تنها هیچ درمانی را برای بهبود خود نمیپذیرند، بلكه افرادی را كه آنان را بیمار، تلقی میكنند به كج فهمی متهم میسازند. نگارنده در مواجهه با این افراد معتقد است: "شناخت" و "مدارا" دو ابزار مهم برای مواجههی منطقی و سازگاری مفید با خودشیفتگان است كه به هرحال در زندگی ما حضور دارند. شناخت و مدارا نه تنها از تلخی محیط زندگی ما با یك خودشیفته میكاهد، بلكه آسیبپذیری ما و به ویژه كودكان بیدفاع ما را كم میكند". وی در خصوص تاثیر خودشیفتگی بر فرزندان میافزاید: "فرزندان والدین خودشیفته كه همواره تحقیر و یا به روشی غیر اصولی تحسین میشوند، در قلب خویش احساس میكنند، هیچچیز نیستند. زیرا باید همیشه آنچیزی باشند كه بتوانند عشق پدر یا مادر را به دست آورند. عشق مشروط هرگز امنیت درونی آنها را تضمین نمیكند، بلكه افرادی میسازد كه هیچگونه ارزش و اهمیتی برای خود قایل نمیشوند. كسانی كه در معرض این گونه عشقها بودهاند، یعنی همان فرزندان افراد خودشیفته، حقیقت وجود خدا را نمییابند و افرادی شرطی شده باقی میمانند.