اکوان دیو
کتاب «اکوان دیو قصه های تصویری شاهنامه 4 »ماجرای شیرین نبرد رستم با اکوان دیو در سرزمین کیخسرو پادشاه محبوب و دادگر ایران است. اکوان دیو که غول بزرگ و قدرتمندی بود اسب های پادشاه را می دزدید. پادشاه با پهلوان های مختلف مشورت کرد و برای مبارزه با اکوان دیو رستم را راهی کرد. مبارزه با اکوان دیو راحت نبود و در این راه رستم سختی های زیادی کشید…. اگر دوست دارید این داستان زیبا را با جزئیاتش برای کودکان بخوانید کتاب کودکانه اکوان دیو انتخاب خوبی است.کتاب اکوان دیو قصه های تصویری شاهنامه 4 توسط نشر قدیانی در ۱۲ صفحه تحریر برای کودکان ۹ تا ۱۲ سال به چاپ رسیده است. با هم بخشی از این کتاب را می خوانیم:
«دیو گفت: حالا بگو ببینم تو را در دریا بیندازم یا در کوه؟
رستم با خود گفت: باید فکرم را به کار بیندازد و حیله ای به کار ببرم. همه می دانند هر کاری که از دیوها بخواهی عکس آن عمل می کنند. اگر بگویم من را به دریا بیندازد در کوه می اندازند و اگر بگویم در کوه بیندازد در دریا می اندازد. باید کاری کنم که به دریا بیفتم چون اگر مرا در کوه بیندازد همه استخوان هایم می شکند.
این بود که رستم به دیو گفت: من از دریا میترسم. دریا پر از نهنگ است. مرا در کوه بینداز. دیو با شنیدن حرف رستم رفت و رفت تا به دریا رسید و رستم را در آب دریا انداختن. نهنگ ها با دیدن رستم به او حمله کردند. رستم با یک دست شنا می کرد و با دست دیگر نهنگ ها را از خود دور می کرد تا به ساحل رسید. خدا را شکر کرد و بعد راه افتاد. باید به چراگاه اسبها برمیگشت و اکوان دیو را می گرفت….»