رفتن به محتوای اصلی

رستم و سهراب

ستم و سهراب
پدید آورنده(ها):
مترجم(ان):
محل نشر/ناشر:
سال نشر:
1392

«رستم و سهراب جلد ششم» از مجموعه ی قصه های تصویری از شاهنامه می باشد که در چند جلد از جمله بیژن و منیژه، زال و رودابه، رستم و اسفندیار، سوگ سیاوش و... به چاپ رسیده است. داستان های آمده در این کتاب ترکیبی از متن و تصاویر رنگی زیبا می باشد که بیانگر اتفاقاتی است که در آن رخ می دهد. زبان قصه های شاهنامه بسیار سنگین می باشد اما در این مجموعه این داستان ها به زبانی ساده و روان بیان شده اند تا کودکان و نوجوانان بتوانند آن ها را درک کرده و با مفاخر بزرگ سرزمین خود بیش تر آشنا شوند.

تهمینه، دختر پادشاه سمنگان، پسری ده ساله به نام سهراب دارد که از لحاظ جثه و قدرت بدنی با هم سن و سالانش بسیار متفاوت است. این پسر به قدری قوی هیکل و پُر زور می باشد که کسی جرئت کُشتی گرفتن با او را ندارد. یک روز سهراب با ناراحتی به نزد مادر می رود و از او درباره ی پدرش سوال می پرسد. تهمینه در جواب می گوید: نام پدرت رستمِ دستان، پهلوانی ایرانی است که هنوز هیچ کس نتوانسته او را شکست بدهد. سهراب از مادر می پرسد چرا پدرش برای دیدار آنها نمی آید؟ تهمینه هم از دشمنیِ دیرینه ی افراسیاب، پادشاه توران با ایرانیان و به خصوص رستم، برای او سخن می گوید. چند روزی می گذرد و پسر تصمیم می گیرد به دنبال پدر، به سرزمین ایران برود. او به خواسته ی مادرش سپاهی جمع آوری می کند تا در این سفر تنها نباشد. تهمینه مهره ای را که به هنگام تولد فرزندش، رستم به یادگار داده بود بر بازوی سهراب می بندد تا به محض دیدن آن، بتواند پسرش را بشناسد. جاسوس های افراسیاب صحبت های مادر و فرزند را می شنوند و با عجله این خبر را به گوش او می رسانند. از آن جایی که افراسیاب دشمنی دیرینه با رستم دارد نقشه ای می کشد تا پدر و پسر به محض رو به رو شدن باهم، یکی از آنها، دیگری را از میان بردارد...

ایتا روبیکا