رفتن به محتوای اصلی

خرگوش کوچولو

خرگوش کوچولو
پدید آورنده(ها):
مترجم(ان):
محل نشر/ناشر:
سال نشر:
1393
در جنگلی سرسبز خرسی زورگو و نادان زندگی میکرد. او حیوانات جنگل را اذیت میکرد و به همین دلیل هیچ دوستی نداشت. تا اینکه روزی خرگوش کوچولو پنج دانه ی سفید و پنج دانه ی سیاه به خرس داد و از او خواست هر وقت کار خوبی میکند یکی از دانه های سفید و هر وقت کار اشتباهی میکند یکی از دانه های سیاه را در باغچه ی خود بکارد. خرس همین کار را کرد. او سعی میکرد به دیگران خوبی کند و دانه های سفید بیشتری بکارد. چند روز بعد خرس مریض شد و چند وقتی را در لانه اش ماند. وقتی از لانه اش بیرون آمد دید که تمام دانه های سفید تبدیل به گلهای سرخ و زیبا شده اند. دوستان خرس دانه های سیاه را از خاک بیرون آورده بودند چرا که خوبی ها و مهربانی های خرس، کارهای زشت او را از یاد آنها برده بود.
ایتا روبیکا