رفتن به محتوای اصلی

مهارت «بازی»

مهارت «بازی»

 

مقدمه ی آشنایی با مهارت «بازی»

نخندد طبع طفلان جز به «بازی»(1) به فعالیّت های جسمی یا ذهنی برای سرگرمی، تفریح و ... یا هر کاری که مایه ٔ سرگرمی باشد، «بازی» گویند.(2) این  رفتار کودکانه و غیر جدّی برای سرگرمی است. در اسلام، «بازی» های کودکان به وضوح از بازی های بزرگ سالان مجزّا نشده است و تمایزی گونه شناختی وجود ندارد؛ تنها تفاوت گاهی در برخی از وسایل «بازی» دیده می‌شود. «بازی» گاهی با اعتراضات شدید مذهبی رو به رو شده است. زیرا در قرآن به «لَعِب؛ بازی» و «لَهْو؛ هوسرانی»، به خصوص به عنوان مظهر بسیار گمراه کننده ای از بی توجّهی بشر به رسالت واقعی خود در این دنیا، که تلاش برای نیل به رستگاری در آن دنیاست، اشاره شده، لذا گروهی از فرزانگان در بد شماری «بازی»، مهارت بسیار به خرج داده اند. 

گاهی به گفته‌هایی از این نوع هم برمی خوریم که بی اعتنایی کودک به «بازی»، نویدبخش عظمت او در آینده است. امّا از طرفی این اندیشه که کار مداوم و بدون هیچ گونه «بازی»، ذهن بزرگ ترین و مخلص ترینِ افراد را نیز کُند می‌کند و «بازی» بر توانایی انسان برای پرداختن به امور جدّی می فزاید. بنابراین، «بازی» به شکل خیلی مختصر، قابل چشم پوشی است و اجازه «بازی» به کودکان در حدّ اعتدال به عنوان تفریح داده می‌شد و منظور از «بازی»، تنها این بود که بتوانند سختی تحصیل علم یا کسب مهارت های جدّی را بهتر تحمّل کنند. در حقیقت می‌توان گفت «بازی»، نوعی سرگرمی با ویژگی های زیر است:  

  1. هدفمند؛
  2. لذّت بخش؛
  3. هیجان‌انگیز؛
  4. انتخاب آزادانه؛
  5. متناسب با سنّ کودک؛
  6. برانگیزاننده کنجکاوی و …

 

مهارت «بازی» و کودکان

هرگونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدف داری که در اوقات فراغت در جهت کسب لذّت، تمدد اعصاب، آرام بخشی جسمی یا ذهنی و اقناع نیازهای آنی یا دراز مدّت فرد یا گروه چه به صورت انفرادی یا گروهی انجام گیرد «بازی» نام دارد.  کودکان نقاط قوّت و ضعف خود را، از جمله؛ تمایل به فرمان دادن یا فرمان بردن، تهاجم یا تسلیم، اجتماعی بودن یا منزوی بودن و هم چنین احساسات دوستانه یا خصمانه، افسردگی یا شادی، امیال و آرزوهای خود را از طریق «بازی» نشان می‌دهند. 

«بازی»، رشد عاطفی، اجتماعی، جسمانی و ذهنی کودک را به همراه دارد و دراسلام از حقوق انحصاری کودکان و به طور طبیعی با اشاره به «بازی» همراه است، مانند آن چه در سوره کهف آیه ۷۴: او را در حال بازی با دیگران یافتند یا در سوره یوسف آیه ۱۲ آمده است. ابراز نگرانی از این‌که «بازی» یوسف(ع) ممکن است شامل برادرانِ بزرگ سال او نیز بشود، تنها اشاره قرآن به «بازی» او نه دیگر برادران شده است. در باره کودکان بهشتی، به لحاظ شباهت آن‌ها با حشرات آبی به هنگام بازی، بسیار طبیعی در نهرهای بهشت، تعبیر «دَعامیص» آمده است.(3) 

پیامبر(ص) در کودکی، خود به بازی: «عَظْم، عُظَیم یا وَضّاح» می پرداخته است. این بازی با عنوان: «جستجو کردن در تاریکی» و به منظور یافتن استخوان سفیدی است که به نقطه ای دور پرتاب می شده است، هر یک از بازی کننده ها، یابنده استخوان سفید شود، برنده است و دیگران او را بر پشت خود سوار می‌کرده اند.(4) ادعای شرکت پیامبر(ص) در چنین بازیی به سهولت و آسانی می تواند در نگاه سخت گیرِان اصلِ «عصمت» غیرقابل قبول جلوه کند و به همین دلیل در واقع، بسیار به ندرت بیانی از آن سخنی به میان می آورند. نافذترین اشاره ها به بازی های کودکانه، به شرح زیر است:

  • هم بازی شدن پیامبر(ص) با فرزندان دخترش حضرت زهرا(س) بيان گر اين نکته مهم است که «بازی»، از وسایل آموزشی در تربيت صحيح است. حضرت علی(ع) و فاطمه(س) در خانه به بازی بچه ها توجّه کافی مبذول می داشتند وهمين امر، موجب شادی و نشاط روز افزون آن ها می شد. می توان در قالب «بازی» و «شوخی»، شخصيّت کودک را تقويت نمود و او را به داشتن مفاخر و ارزش های اکتسابی تحريک و تهييج نمود. از جمله موارد: حضرت زهرا(س) با فرزندش امام مجتبی(ع) «بازی» می کرد واو را بالا می انداخت و می فرمود: 

«اِشبَه اَبَاکَ يا حَسَن//وَالخَلعُ عَن الحَق الوَسَن. وَاعبُد اِلهاً ذَامِنً //وَلَا تَوالِ ذَا الاِحَن: پسرم حسن، مانند پدرت باش، ريسمان ظلم را از حقّ بر کن.خدای را بپرست که صاحب نعمتهای متعدد است و هيچ گاه با صاحبان ظلم و تعدی دوستی مکن. »(5)

  • عباس، عموی پیامبر(ص)، در زمان کودکی «قُلَه» بازی می‌کرده که به این بازی در اشعار دوران جاهلیت بدان اشاره شده است. روش این بازی بدین صورت است: با دو تکه چوبی که طول یکی دو برابر دیگری است، در آن به کار می‌رفته و با یکی از آن دو«مِقْلاء» به دیگری می‌زده اند.(6)
  • در شرح حال عایشه که اشاره به بازی های کودکان، شده است، مانند؛ الاّکلنگ بازی(«اُرجوحه، مَرجوحه») یا عروسک بازی «بَنات؛ دختران، یا لُعْبَه جمع: «لُعَب، نوعاً اسباب بازی» او که پیامبر(ص)، یک یا چندبار، او را سرگرم بازی هایش دیده بود که برای بررسی می‌توان از کتاب فتح الباری بشرح البخاری آن را دریافت.(7)

به طور خلاصه، عروسک از آن جهت که به دختران کوچک می‌آموخت که مادران شایسته ای باشند، دارای ارزش آموزشی بوده  و معمولاً مجاز شمرده می‌شد. تعارض آشکار تحریمِ صورت سازی با تجویز عروسک، هر چند که غالباً تقلید واقعگرایانه از موجودات زنده نبود، به نحوی حل وفصل نشد که رضایت همگان را جلب کند. در ضمن، احادیث حاکی است که عروسک ها پشمی بوده اند.(8) و به منظور سرگرم کردن کودکانی که روزه می‌گرفتند به آن‌ها داده می‌شد؛ چنان که قول اسباب بازی های دیگری، مانند چوبِچوگان، به کودکان داده می‌شد تا آن‌ها را به درس خواندن تشویق کنند.(9) 

برخی از اسباب بازی های عایشه به شکل اسب های بالدار بود، یا خود طفل در عالم خیال آن‌ها را چنین می‌دید، و بال ها از پارچه کهنه ساخته شده بود. در این زمینه، غزالی «شکل های ناقص» اسباب بازی هایی را که کودکان از گِل و پارچه کهنه بسازند از نظر مذهب شافعی بدون ایراد می‌داند، چنان که در موضعی دیگر به اسباب بازی هایی به شکل حیوانات اشاره می‌کند که از گِل ساخته شده بود و در اعیاد به کودکان داده می‌شد.(10)

چرا «بازی»؟

در تمام تمدّن ها «بازی» به صورت های گوناگون دیده می شود. در باره ٔ «بازی» و نقش آن نظریات گوناگونی است.  گروهی گویند: منشاء حیات «بازی» است و «بازی» از مذهب نشات گرفته است.  نظر دوم نظر دانشمندان اجتماعی است: شباهت و قرابتی بین «بازی» و«مذهب» است ولی «بازی» وسیله ای است برای تقویت روابط اجتماعی. «بازی» وسیله ای برای مصرف انرژی های انباشته شده ٔ اضافی است.  نظر بعدی را روانشناسان اجتماعی گویند که: یکی از علّت هایی که مردم کشورهای دیکتاتوری طالب جنگند و جنگ را می پذیرند این است که در این کشورها زندگی یک نواخت و سرد و خشک است، جنگ اجازه می دهد که انرژی های انباشته و متراکم به طریقی مصرف شود. 

مردمی که به زندگی سرد و سخت و قیود و مقررات شدید معتاد شده اند در جنگ تنوّعی می جویند. «بازی» وسیله ای است برای تنوّع زندگی، رهایی از خستگی و به عقیده ٔ بعضی دیگر وسیله ای است برای کسب لذّت فردی است. در عین حال در «بازی» است که شخص قواعد اجتماعی را می آموزد و عادت به نظم می کند. بچه ها در سنین پایین اشتیاق دارند که مقرّرات «بازی» را رعایت کنند. «بازی» کودک را برای زندگی بزرگ سالی آماده می کند. از راه «بازی» حسّ مراعات نظم را می آموزد و حسّ رفاقت در او پرورده می شود. نظریه ٔ دیگر، نظریه ٔ غریزی است. غریزه ٔ«بازی» و میل به «بازی» ناشی از غریزه ٔ نزاع و زورآزمایی است. تعریف های دیگری که از«بازی» می توان کرد، این است که: «بازی» نوعی یادآوری و بازسازی آزمایش های کهنه ٔ نژادهای انسان است. اگر بچه سنگ می اندازد، یادگار بازمانده ای است از زمانی که بشر اولی سنگ را پرت می کرده است و این در ضمیر نا خود آگاه انسان مانده که آن در درون مغز است و در قالب هایی از بازمانده ٔ انسان نخستین مانده است که برخی از خرافات و اعتقادات غیرعقلانی بشری هم وابسته بدان است. 

از سوی دیگر انسان طالب رهایی از یک نواختی و شوق آزمایش های نو می باشد، زیرا وقتی ما به تماشای یک نمایش غم انگیز می رویم این نمایش ما را به غم های دیگران می گریاند و از غم های خود رهائی می بخشد. «بازی» هم رهایی از هیجانات گران و رهایی از واقعیات تلخ زندگانی است. «بازی» وسیله ای برای فراموش کردن و جبران نقص جسمی و کمبود معنوی است. اشخاص زشت اغلب بذله گویی تمام دارند. «بازی» در حقیقت انجام دادن کار، بدون دریافت مزد و یا انتظار نتیجه است.  در سنین مختلف انواع «بازی» تفاوت می کند، در دوران کودکی «بازی»ها بیش تر انفرادی است. در سنین جوانی «بازی»ها از حالت انفرادی خارج می شود و جنبه ٔ اجتماعی به خود می گیرد و به صورت انواع ورزش ها نمود، پیدا می کند.  در سنین پیری بعض اشتغال ها، از قبیل؛ کشاورزی، یا توجّه به بعض هنرها و حتّی جمع آوری کلکسیون ها را می توان نوعی از«بازی» دانست.

 

انواع «بازی»

«بازی» یکی از مفاهیم اساسی با دلالت های متعدّد ضمنی و بسیار وسیع جامعه شناسی و روانشناسی و از صورت های تفریح است که تنها به انسان اختصاص ندارد، بلکه در زندگی حیوانات نیز بازی به طور آشکار دیده می شود. البته از نظر شکلِ «بازی» و مقدارِ وقتی که صرف آن می شود، در اجتماعات و تمدّن های مختلف با هم متفاوت است. در گذشته «بازی»ها با مذهب آمیخته بود و لذا از برخی«بازی»ها نهی شده و به انجام برخی از «بازی»ها مانند؛ سوارکاری، تیراندازی و ... به صورت مسابقه تشویق شده‌است، مثلا؛ به مناسبت جشن های مذهبی که «بازی»ها با سرودخوانی هائی هنگام تولّد، بلوغ و ... همراه بوده است. انواع «بازی»ها: 

  1. «بازی»های اجتماعی: بازی در زندگی اجتماعی مردم ابتدائی نهایت اهمیت را داشت، خرمن چینی، شکار، مجالس برای جشن های مذهبی و تفریحات و غیر آن از این گونه است.  اما تفریحات بصورت منظم و استفاده با نقشه در زمان فراغت اختصاص به طبقات بالای اجتماع داشت. در رم، مصر و یونان بازی های پهلوانی، نمایش، خطابه خوانی و موسیقی به طبقات ممتاز اختصاص می داشت، گاه گاه طبقات دیگر نیز از این تفریحات استفاده می کردند.  

    در قرون وسطی باز هم مختص به طبقات اشراف و نجیب زادگان بود و بیش تر مردم از مراسم مذهبی فرصتی برای تفریح به دست می آوردند.  این امر هنوز در بسیاری از جوامع ابتدائی به همان صورت ادامه دارد.  بعد از انقلاب صنعتی و ظهور دمکراسی، تفریح عمومیت یافت و جزئی از زندگی عامه ٔ مردم را تشکیل داد و عوامل عمده ٔ آن این دو امر بود: 1 - پیشرفت اصل تساوی و 2 - تقلیل ساعات کار. در 1840م.  

    ساعات کار در امریکا 84ساعت در هفته بود، در حالی که در 1930م.  50ساعت و در حال حاضر به 40ساعت رسیده است، پس وجود فراغت اجازه ٔ تفریح و صرف اوقات آسایش بیش تر را به بازی و سایر وسایل تفریح داد  و این امر سبب شده است که تفریحات تجارتی که مبنی بر حالت انفعالی و تاثرپذیری است، مانند؛ تلویزیون و سینما با ظهور تفریحات ماشینی، اتومبیل سواری و رادیو، عمومیت و قوت پیدا کرده است.

  2. «بازی»های تاریخی: بازی های بزرگ قدیم یونان که در تاریخ معروف است. مردم یونان به افتخار بعضی از خداوندان خود جشن های باشکوه ورزشی می گرفتند که بازی های بزرگ نام داشت و مردم همه ٔ شهرها در آن حاضر می شدند و معروف ترین آن «جشن های نِمَه» به نام زئوس و «جشن های «تنگه» به نام پوزوئیدن و «جشن های پی ته» به نام آپولون و «جشن های المپی» به نام زئوس بود. 

    بازی های اخیر از همه مجلّل تر بوده که هر 4سال 1بار تجدید می شده و فاصله ٔ هر 2جشن 1المپیاد نام داشت.  مردم یونان المپیاد سال 776 ق.م را مبدء قرار داده سال های خود را از آن رو می شمردند، در ایام المپی جنگ در سرتاسر یونان متوقف می گردید، طولی نمی کشید که چندین هزارنفر یونانی در شهر مقدّس «المپی» جمع می آمدند.  این جشن 5روز طول می کشید.  روز اول مخصوص مراسم مذهبی بود.  روز دوم از طلوع آفتاب به بانگ کوس و کرنا خبر می کردند که به زودی بازیکنان به میدان می آیند.  بازی میدانی داشت و پلکان اطراف آن بیش از 40هزار نفر را جا می داد.  

    مسابقه با ورزش دو افتتاح می شد که در آن، سرعت و طول مدّت بازی را در نظر می گرفتند.  بعد نوبت به کشتی می رسید و کسی برنده می شد که حریف را 3ار به زمین بزند و 2کتفش را به خاک بیاورد. آن گاه مشت زن ها که دست را با بسته های سرب گرفته می پیچیدند به میدان آمده ضربه های سختی به هم می زدند تا یکی ببازد.  سپس مسابقه ای درمی گرفت که مخلوطی از کشتی و مشت بود. مبارزین این میدان به هر وسیله دست می زدند تا بلکه پشت حریف را به خاک بیاورند، مثلا انگشت را پیچ می دادند و گلو را می فشردند.  از آن جا به میدان دیگری رفته و در آن جا 2مسابقه به عمل می آمد، یکی اسب دوانی که شبیه به مسابقه های امروزی بود، و دیگری ارّابه دوانی.  به  ارّابه ها 4اسب می بستند.  از آن پس باز به میدان ورزش برگشته، بازی های 5گانه ٔ(جست و خیز، خشت پرانی، زوبین پرانی، دو و کشتی ) را در آن جا انجام می دادند. 

    در آخر، مسابقه با جشن توزیع جوائز پایان می گرفت.  کسانی که در بازی برده بودند، تاجی از زیتون وحشی می گرفتند، جمعیت با شوق و شور تمام بر ایشان درود می فرستاد و چون به شهر خود مراجعت می کردند، آن ها را همه محترم می داشتند. برای یک یونانی هیچ کاری زیبا تر از آن نبود که در بازی های المپی برده باشد.(11) در روم نیز جشن ها و بازی هایی وجود داشت که بیش تر در نمایشگاه و سیرک و میدان های بزرگ صورت می گرفت و امپراطوران خود را موظّف می دانستند در مجالس حضور یابند.(12)  

    بازی هایی که در میان یونانیان و رومیان مرسوم بود در میان عبرانیان ناروا حساب می شد، چنان که جاسون چون خواست که در ورزش خانه رود او را کافر و ملعون خطاب نمودند. نقش بعضی از بازی ها بر آثار قدیم مصر دیده شده است که شبیه به بعضی از بازی های امروزی می باشد و عبرانیان بدین گونه بازی ها راغب بوده اند.(13)  بازی های پی تیا در محل دلفی به یادبود غلبه ٔ «آپولو» بر «پی تُن» انجام می گرفت.  «پی تُن» ماری عظیم بود که صد سر و صد دهان داشت واز دهانهای او شراره ٔ آتش می جست و در نزدیکی دلفی جای داشت.  «آپولو» این مار را با تیری هلاک ساخت و از آن پس یونانیان بافتخار وی نخست هر 9سال 1بار و پس از چندی 4سال 1بار بازی هائی ترتیب دادند.  بازی های مزبور در آغاز امر صورت مجادله ای شاعرانه داشت.  ولی کم کم نوازندگان نی بدان راه یافتند و بالاخره به صورت بازی های اُلمپیا وایستمیا در آمد.(14)

  3. «بازی»ها نمه: روزی پسر پادشاه شهر نمه را ماری هلاک ساخت و برای رفع غم و اندوه پادشاه بازی هائی ترتیب دادند که به بازی های نمه معروف شد.  پس از جنگ ایران و یونان بازی های نمه صورت دیگر یافت و از آن پس به یادبود یونانیانی که در راه وطن، جان خود را داده بودند 3 یا 5سال 1بار انجام می گرفت.  اعمال و جزئیات آن بازی های اُلمپیا و ایستمیا شبیه بود.
  4. «بازی»ها ایستمیا: بازی های شبیه بازی های المپیا بود که در تنگه ٔ گُرَنْتوس 3 یا 4 یا 5سال، 1بار به افتخار نپتونوس انجام می گرفت.  

 

چند نمونه «بازی»

تجربیات مثبت و احساسات موفقیت‌آمیزی با انجام «بازی» به دست می‌آید بازی‌های خلّاق فرصتی را فراهم می‌آورد تا از قوّه خلاقیت و تخیّل در حل مسئله استفاده شده، آن را رشد داده و تقویت نماید. ازجمله:

  1. نوشتن از چپ به راست: از شرکت کنندگان بخواهید جمله ای را از چپ به راست بنویسند.
  2. جمله نویسی با چشم بسته: چشم های شرکت کنندگان را ببندید و از آن ها بخواهید در تابلو جمله ای را بنویسند.
  3. بی نقطه نویسی در تابلو کلاس: از شرکت کنندگان بخواهید جمله های نقطه دار را بدون نقطه بنویسند. هر کدام از آن ها بتواند سریع تر انجام دهند برنده محسوب می شود.
  4. حدیث خوانی با کارت های آموزشی: کلمات حدیث را جدا جدا روی کارت ها نوشته و آن ها را مخلوط نمایید. از شرکت کنندگان بخواهید صحیح آن را درست کنار هم قراردهند.
  5. شماره معکوس اعداد با حبس و آزادسازی نفس: در این قسمت شرکت کنندگان با یک نفس از عدد ۵۰ یا بالاتر به صورت معکوس تا عدد ۱ را می شمارند. هر کدام از آن ها که بتوانند تا آخر بشمارد، برنده محسوب می شود.

 

معرفی کتاب «بازی» با انگشت ها

نام کتاب: بازی با انگشت ها
سراینده: مصطفی رحماندوست
تصویرگر: هاله لادن
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
گروه سنی: الف
وب سایت ناشر


بازی با انگشت ها کتاب بی نظیری است از شعرهای آقای رحماندوست برای بازی با انگشت های کودک. همه ما بازی «لی لی حوضک» یا بازی مشابهی را با شعرهای محلی خود می شناسیم که برای کودکان لذت بخش است. چرا که تماس بدنی کودک با والدین یا مربی در حین بازی برقرار است. اکثرا شعرها با خنده و شادی خوانده می شوند. در این کتاب 16شعر برای بازی های این گونه وجود دارد با راهنمایی های ساده ای در کنار هر شعر برای چگونگی باز و بسته کردن و نحوه خواندن شعر برای کودک. هر شعر با تصاویر مرتبطی از دست و نمادهای مربوط به هر انگشت در آن شعر زیباتر شده است. دست های کودکان خود را به بازی بگیرید، از انگشتهای آن ها شخصیت های خیالی بسازید، ترانه های کتاب را با آهنگی شاد و خودساخته بخوانید و لحظه هایی شیرین و آرامش بخش برای خودتان و آن ها فراهم آورید. 

در این کتاب بازی های متعددی با انگشت ها ارائه می شود که برای کودکان 2-4 سال و حتی پیش دبستان جالب خواهد بود. به قول نویسنده کتاب، در قالب این بازی ها بچه ها با مهارت هایی چون ریتم، اعداد، تقویت حافظه، مهارت هماهنگی مغز و دست ها، مهارت استفاده از انگشت ها به جای شخصیت های دیگر، مهارت قصه گویی و ...آشنا می شوند. در آخر فصل نانوشته این کتاب، بازی ها، شعرها، ترانه ها و قصه هایی است که از دل بزرگ ترها می جوشد و به دل بچه ها می نشیند و حتی اگرچه پراشکال و بی معنی، شادی آور و دل نشین تر است. این فصل را همه می توانند بنویسند. شما نیز برای فرزند خود بنویسید. برای نمونه چند 3تا از شعرها همراه راهنمای آن:

1. «پنج تا انگشت بودند که روی یک دست زندگی می کردند. در یک روز بارانی...

  • اولی گفت: وای داره بارون می آد.
  • دومی گفت: شُرشُر ناودون می آد.
  • سومی گفت: چتر نداریم بریم خونه، تر می شیم.
  • چهارمی گفت: کوچک و کوچک تر می شیم.
  • انگشت شست گفت نمی ریم.
  • روی سرمان چتر می گیریم.
  • دست و با هم بچرخانیم
  • تا زیر بارون نمانیم .

راهنما: در این بازی هر دو دست کودک نقش دارند. یک دست باران می شود و روی انگشتان دست دیگر می بارد. با چرخاندن دستی که اولی و دومی و ... روی آن زندگی می کنند، باران بر پشت دست می بارد.
2. پنج تا انگشت بودند، که روی یک دست زندگی می کردند. یک روز...

  • اولی گفت: ما زنبوریم، ویز ویز
  • دومی گفت: نیش میزنیم، جیز جیز
  • سومی گفت: می نشینیم روی گل
  • چهارمی گفت: چی بهتر از بوی گل؟
  • انگشت شست گفت: بابا. شیره ی گل شیرینه. آن عسلی که بچه ها دوستش دارن، همینه

راهنما: دست بچه را مشت کنید و توی دستِ خود بگیرید. هنگام گفتن ویز  ویز و جیز جیز ، کف دست او را غلغک بدهید. در پایان ، کف دستش را که عسل شیرین است به دهان ببرید.
3. پنج نفر توی یک خانه زندگی می کردند. یک روز......

  • اولی گفت: وقت نماز بچه ها، وقت دعا
  • دومی گفت: برای چی؟ چرا نماز عا چرا؟
  • سومی گفت: برای تشکر از خدا
  • چهارمی گفت: خدای مهربونی که دست و دهان و چشم  و پا داده به ما
  • انگشت شصت  خم شد و سجده کرد و گفت خدایا دوست داریم  تو خیلی مهربونی
  • ما بچه ها مثل گلیم تو مثل باغبونی

راهنما: بعد از اجرای این بازی دست های کودک را به حالت قنوت نگه دارید و از نعمت های خدا سپاس گزاری کنید.

نگارنده: محمدرضا عابدی

پانویس:

  1. جامی
  2. «بازی» در لغت بیش‌تر به معنای سرگرمی، تفریح و مشغولیت است. بازی: (اِ) هر کار که مایه ٔ سرگرمی باشد. رفتار کودکانه و غیر جدی برای سرگرمی. کار تفریحی. لهو و لَعب. هزل.(منتهی الارب  و حاشیه ٔبرهان قاطع) بازی در مواردی دیگری هم، مانند: بازی ورزش،  اجرای نقش در نمایش، فیلم، ومانند آن(اسم مصدر)، قمار کردن(صفت)، بیهوده؛ عبث(صفت) [قدیمی]، بازی کردن(مصدر لازم)، چیزی در دست گرفتن و خود را بیهوده با آن سر‌گرم ساختن، به ‌تفنّن کاری کردن، قمار کردن، کاری به قصد تفریح یا ورزش انجام دادن، بازی دادن(مصدر متعدی) کسی را به کاری یا چیزی سرگرم ساختن، فریب دادن و نیرنگ هم کابرد دارد. از نماز فارغ گشت پیش پیغامبر شد وی را دید که مسواک کرد و عظیم بقوت بود، شاد گشت. به بازی عایشه را گفت: پیغامبر بهتر گشت نوبت دیگر حجره است.(مجمل التواریخ و القصص) بازی به  به مجاز، پیش آمد روزگار. واقعه ٔ اتفاقی. حادثه: چنین باز گشتم بازی های بزرگ پیش آمد.(تاریخ بیهقی، چ ادیب، ص 471)

     «بازی» در فارسی میانه«وازیگ» است که از ریشه ایرانی باستان«واز»، به معنای جنبیدن و پریدن آمده است. «وزیدن»(به معنای دمیدن، جنبیدن و پریدن) و «وازیدن»(به همان معانی و هم چنین بازی کردن) در فارسی میانه و «باختن» و «بازیدن»(به معنای بازی کردن و ورزیدن) در فارسی دری، از همین ریشه است. در زبان عربی معادل این واژه کلمات: «لَعِبْ، لِعبْ، لَعبْ»، در زبان ترکی «اُیون» و در زبان اردو «کِهیْلْ» است که در معانی بسیار وسیع به کار رفته است. بازی در ضرب المثل ها: بازی اشکنک دارد سر شکستنک دارد. بازی بازی آخرش جدی می شود. بازی بازی با ریش باباهم بازی.

  3. محمدبن حسین شریف رضی، مَجازات، ج۱، ص۴۰۶، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
  4. ابن ظفر، انباء نجباءالابناء، ج۱، ص۲۴، قاهره و ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۴۷۶.
  5. کارکردهای زن در خانه و خانواده، ص 102 و عذرا انصاری، جلوه های رفتاری حضرت زهرا عليها السلام، ص 33.
  6. لبیدبن ربیعه، شرح دیوان لبید، ج۱، ص۸۱، کویت ۱۹۶۲ و ابن ظفر، انباء نجباءالابناء، ج۱، ص۵۲، قاهره.
  7. آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النّبوی، لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۶۹ و لبیدبن ربیعه، شرح دیوان لبید، کویت ۱۹۶۲.
  8. محمودبن عمر زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، بیروت و محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی، المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  9. زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳ و ادی شیر، الالفاظ الفارسیه المعربه، بیروت ۱۹۰۸.
  10. علی طباطبایی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، قم ۱۴۰۴. 
  11. رجوع شود به تاریخ ملل شرق و یونان البرماله، ص 200 ببعد.
  12. برای تفصیل بازی ها رجوع شود به تاریخ رم تالیف آلبرماله، ص 269 ببعد.
  13. قاموس کتاب مقدس.
  14. فوستل دو کولانژ، تمدن قدیم.
ایتا روبیکا