شعر درخت برای درخت کاری
من یه درخت هستم
بلند و سبز هستم
تو خاک ریشهدارم
رو شاخه میوهدارم
پاک میکنم هوا را
شاد میکنم شمارا
اگر تو ماه اسفند
تو یک نهال بکاری
سال دیگه میبینی
که یک درختداری
اسلام و درخت کاری
در آموزههای اسلامی، به آبادانی و حفظ زمین توصیه فراوانی شده است، تا جایی كه داشتن بهترین یادگار و صدقه جاریه، در پرتو پرداختن به آبادانی زمین است.
پاداشی كه خداوند بر اساس روایات به «درختکار» عطا میکند، در برابر هرگونه بهرهای است كه مخلوق الهی از آن ببرد، چه از میوهاش باشد، چه از سایه دلپذیر آن و چه از منظره چشم نوازش، چه از شاخ و برگ و چوب آن یا از هوای لطیف و فرح بخشی كه از آن به طبیعت ارزانی میشود. ائمه (ع)، همواره مسلمانان را به بازپروری طبیعت ازجمله زمینها و جنگلها، تشویق میکردند، مفهوم برخی از روایتها، درختان بی میوه و جنگلی را نیز شامل میشود، بلكه هرگونه بهرهوری از درختان در این روایتها میگنجد.
روایاتی از ائمه(ع) درباره درخت کاری
پیامبر (ص) میفرمود: «زمین مرده و بایر شهر خود را آباد كن». ۱
شخصی از امام صادق(ع) پرسید: برخی میگویند كشاورزی مكروه است! حضرت (ع) در پاسخ فرمود: درخت بكارید و كشاورزی كنید كه هیچ عملی از آن حلالتر و پاکیزهتر نیست. به خدا سوگند، هنگام ظهور حضرت ولیعصر (عج)، درختکاری و كشاورزی بسیار گسترده میشود. ۲
هم چنین از پیامبر (ص) پرسیدند: بهترین ثروت چیست؟ پیامبر (ص) فرمود: «بهترین ثروت، كشاورزی است؛ اگر بهطور صحیح و اصلاحشده انجام گیرد و زكات آن داده شود.» در مرحله بعد، حضرت پیامبر (ص) به دام داری اشاره كرد و آن را پس از كشاورزی، بهترین كار دانست و در مرتبه سوم فرمود: «درختان استوار و بلند خرما كه در گل میرویند و درختانی كه در بیابانهای خشك و تفتیده میوه میدهند.» در پایان، دوباره ضمن اشاره به درخت خرما، از فروختن آن بهشدت نهی كرد. ۳
هم چنین پیامبر (ص) فرمود: «بهترین مال، دستههای طولانی، شكیل و منظّم خرما و درختان میوهدار است». ۴
پیامبر (ص) فرمود: هر مسلمانی كه درختی بكارد یا زراعتی كشت كند كه از آن، پرندگان و انسانها یا حیوانی بخورند، چنین كاری برای او صدقه محسوب میشود. ۵
هم چنین پیامبر (ص) فرمود: هركس درختی بكارد و از آن حفاظت كند تا ثمر دهد، خداوند بهاندازه ثمره آن، به وی پاداش خواهد داد. ۶
پیامبر (ص) فرمود: كسی كه (درختی را) بكارد، چاهی حفر كند و آبی را جاری سازد (دارای یادگار و صدقه جاریه است). ۷
حضرت (ص) فرمود: …كسی كه درختی بكارد، تا زمانی كه یكی از مخلوقات خدا از آن بهره میبرد، خداوند به او پاداش میدهد. (یعنی صدقه جاریه) ۸
حضرت (ص) فرمود: اگر عمر جهان پایان یابد و قیامت فرارسد و یكی از شما نهالی در دست داشته باشد، چنانچه بهقدر كاشتن آن فرصت باشد، باید فرصت را از دست ندهد و آن را بكارد. ۹
امام صادق(ع) فرمود: خداوند درخت را برای انسان آفرید. ازاینرو، او باید درخت بكارد، آن را آبیاری كند و در حفظ آن بكوشد. ۱۰
داستان از درخت برای درخت کاری
درخت خوابآلو: یکی بود، یکی نبود. پیرمرد زحمت کشی بود که در دوران جوانی درختی کاشته بود اما این درخت میوه نمیداد چون همیشه میخوابید. پیرمرد دیگر ناامید شده بود. روزی پیرمرد اندیشید و با خود گفت: «این درخت فقط میخوابد… نه میوهای دارد که پولی به دست آورم و نه کاری برای زیبایی طبیعت میکند… پس باید آن را قطع کنم… همینالان باید دستبهکار شوم.» پیرمرد بلند شد.
وسایل خود را برداشت. نام خداوند را بر زبان آورد تا درخت را قطع کند. ولی احساس کرد که پلک هایش سنگین شده است. با خود گفت:«حالا میخوابم، عصر سرحال میشوم و این درخت را قطع میکنم.» پیرمرد بعد از گفتن این جمله خوابش برد. او سه ساعت خوابید. وقتی بیدار شد خورشید غروب کرده بود و اذان میگفتند. پیرمرد که دید شب شده بلند شد و به خانه رفت، وضو گرفت و نماز خواند. صبح روز بعد بهطرف درخت به راه افتاد. درراه، گرفتار یک پیرمرد پرحرف شد. پیرمرد کشاورز مجبور شد تا شب با این پیرمرد پرحرف, حرف بزند و به سؤالات او پاسخ بدهد.
درنتیجه نتوانست آن روز هم درخت را قطع کند. روز بعد پیرمرد بلند شد و خود را آماده کرد تا برود. درراه احساس ناراحتی میکرد چون واقعاً نمیخواست درخت قطع شود. وقتی رسید تبر را برداشت تا درخت را قطع کند. در آن موقع ناگهان چشمش به میوههای درخت افتاد که تازه درآمده بودند. با خوشحالی گفت:«میوه…! بالاخره درختم میوه داد!» پیرمرد فراموش کرده بود که این سه ماه که درخت خوابیده بود، فصل زمستان بود. او فکر کرد و به یاد دوران جوانیاش افتاد. در آن موقع او به درخت رسیدگی نمیکرد و به آن کم آب میداد و به خاطر همین بود که درخت میوه خوبی نمیداد.
- درخت کوچولو: در کنار یک جنگل زیبا و قشنگ درخت بزرگی زندگی میکرد که شاخههای بلندش را به زیبایی پخش کرده بود. مردمی که به جنگل میآمدند برای فرار از گرمای بسیار شدید خورشید به سایه خنک این درخت پناه میبردند. حتی تعداد بسیار زیادی از پرندگان و موجودات کوچک هم در شاخههای آن زندگی میکردند. در پای درخت گیاه کوچکی درآمده بود. این گیاه بسیار ظریف و باریک بود و با ملایمترین نسیم بر روی زمین میافتاد. روزی این دو همسایه کمی باهم صحبت کردند.
- درخت تنومند گفت: خب کوچولو، چرا پاهات رو محکم در زمین قرار نمی دی و سرت را باافتخار بالا نمیگیری، همانطوری که من انجام می دم؟
- گیاه کوچک با لبخندی گفت: نیازی نیست که اینطوری رفتار کنم. فکر میکنم اینطوری امنیت بیشتری دارم.
- درخت گفت: امنیت بیش تر؟! تو فکر میکنی که از من هم بیش تر امنیت داری؟ می دونی که ریشههای من خیلی عمیق در زمین فرورفتهاند و تنه من خیلی ضخیم و قوی است؟ حتی اگر دو مرد دستانشان را دور تنه من قرار دهند، نمیتوانند کل تنه من را در دستانشان بگیرند. کسی نمیتواند مرا از ریشهام دربیاورد و سر مرا خم کند و درخت غرغرکنان از گیاه کوچک روی برگرداند؛ اما زمان زیادی نگذشت که درخت از حرفهای خود پشیمان شد.
یک روز عصر در جنگل هوا طوفانی شد و درختان را از ریشه کند و تقریباً تمام جنگل را نابود کرد. وقتی هوا آرام شد، روستاییهایی که در آن حوالی زندگی میکردند از طوفان جان سالم به دربردند؛ اما درختان قوی و نیرومند از ریشه درآمده بودند و نابود شدند. طوفان سهمگین گیاه کوچک را کاملاً خم کرده بود؛ اما وقتی طوفان تمام شد، گیاه کوچک آهی کشید و بلند شد. چون هیچ اثری از همسایهاش یعنی آن درخت تنومند نبود.
درخت کاج
توی حیاط خانهی ما یک کاج سرسبزوقشنگ است بابا برایم صبح امروز یک تاب روی شاخهاش بست یکدفعه من احساس کردم گنجشکها اندوهگیناند آنها نمیخواهند انگار این کاج را غمگین ببینند... گفتم به بابا شاخهی کاج تُردَ است... شاید بشکند زُود من مطمئنم... مطمئنم قبلاً درختم شادتر بود! بابا نگاهم کرد. خندید آن تاب را از شاخه واکرد حتماً درخت کاج، خیلی بابای خوبم را دعا کرد... 11 |
حکایتی از درخت کاری
حکایتِ باغبانِ نیکاندیش (1): درگذشتههای دور، انوشیروان پادشاه نامی ایران بهقصد شکار از قصر خارج شد. انوشیروان همینطور که با وزیر زیرکش مشغول گفتگو بود به طبیعت اطراف هم نگاه میکرد و لذت میبرد. ناگهان انوشیروان پیرمرد گوژپشت و خمیدهای را دید که مشغول حفر چالهای است درحالیکه نهال درختی کنارش قرار داشت. انوشیروان از اطرافیانش خواست بایستند تا ببیند پیرمرد چهکار میکند. انوشیروان نزدیک رفت و سلام داد. پیرمرد نگاهی به او انداخت و پاسخ سلامش را داد.
- انوشیروان پرسید: ای پیرمرد چهکار میکنی؟
- پیرمرد مؤدبانه گفت: دارم زمین را میکنم میخواهم این نهال گردو را بکارم.
- انوشیروان با کنجکاوی گفت: گردو! پیرمرد تو با این سن و سال با این مشقت زمین را میکنی تا گردو بکاری؟
- پیرمرد با تعجب بسیاری گفت: کار من این است از کودکی کاری جز کشاورزی نداشتهام الآن 80سالی میشود، این کار چه اشکالی دارد.
- انوشیروان خندید و در جواب گفت: نه اشکالی ندارد، تعجب کردم. مردی با این سن و سال گردو بکارد. خودت بهتر میدانی که گردو حداقل شش الی هفت سال زمان میبرد تا محصولش کامل برسد. پدر شاید تا آنوقت شما زنده نباشید که بخواهید از آن استفاده کنید.
- پیرمرد که تازه منظور انوشیروان را فهمیده بود، گفت: مگر ما کودک بودیم درختان گردو نبودند که ما بخوریم، آن درختها را هم دیگران کاشتند و ما خوردیم، حالا ما بکاریم، دیگران بخورند.
- انوشیروان از این اندیشه و بزرگواری پیرمرد خوشش آمد و گفت: احسنت. وزیر کاردانش میدانست وقتی انوشیروان لب به تأیید فردی میگشاید به این معنی است که از او با سکههای طلا قدردانی کن. وزیر کیسهای سکه به انوشیروان داد و او آن را به پیرمرد بخشید.
- پیرمرد کیسه را باز کرد وقتی چشمش به کیسههای طلا افتاد به انوشیروان گفت: یادت هست به من گفتی: تو شاید تا وقتیکه درخت گردویت محصول دهد زنده نباشی؟ انوشیروان گفت: آری. پیرمرد گفت: ولی نهالی که من امروز کاشتم بدون اینکه مجبور باشم آب و کود مناسب به آن دهم و از آن مراقبت کنم به مدد طلوع آفتاب و حضور جنابعالی همین امروز سکههای طلا بار داد.
- انوشیروان از این حاضر جوابی پیرمرد خیلی خیلی خوشش آمد و با خو حالی دوباره گفت: احسنت و یک کیسهی طلای دیگر به پیرمرد هدیه داد آنوقت از پیرمرد خداحافظی کرد. بعدازاین گفتگو انوشیروان و همراهانش حرکت کردند تا قبل از تاریکی هوا به شکارگاهشان برسند. 12
حکایتِ باغبانِ نیکاندیش (2): خسروی به تماشای صحرا بیرون رفت. باغبانی پیر و سالخورده را دید كه سرگرم كاشتن نهال درخت بود.
- خسرو گفت: ای پیرمرد، درروزی موسم کهنسالی و فرتوتی، كار ایام جوانی پیشه کردهای. وقت آن است كه دست از این میل و آرزو برداری و درخت اعمال نیك در بهشت بنشانی، چه جای این حرص و هوس باطل است؟ درختی كه تو امروز نشانی، میوه آن كجا توانی خورد؟
- باغبان پیر و پاکدل گفت: دیگران نشاندند، ما خوردیم، اكنون ما بنشانیم تا دیگران خورند. 13
پیامها:
- ما بر سر سفره نیکی دیگران هستیم.
- انسان باید بدون هیچ توقعی کارهای خیر و ماندگار انجام دهد تا آیندگان از آن بهره ببرند.
موارد کاربرد:
- در بیان علت کارهای نیک ماندگار.
- در تشویق به کارهای نیک و خیر خصوصاً کارهای نیک ماندگار.
- در تنبّه و توجه دادن کسانی که در جامعه، اعتقادی به طرحهای بلندمدت و اصلاح زیرساختهای جامعه اهمیت نمیدهند.
ضربالمثلهای هم مضمون:
- با خلق خدا کن نکویی.
- یک خوبی میماند یک بدی.
- بِهْ از نیکی نباشد هیچ کاری.
- مردمی بهتر که مردمزادگی.
- رنج مشو، راحت رنجور باش.
- مُرد مُحسن لیک احسانش نمرد.
- چو استادهای، دستِ افتاده گیر.
- بدو نیک را بذل کن سیم و زر.
- خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش.
- با بزرگان کم نشین، بیچارگان را یاد کن.
- نیکی کن و مَنگر به چه کس خواهی کرد.
- ای خوش آن شمعی که روشن میکند ویرانهای! 13
اشعار هم مضمون:
- بدو نیک ماند ز ما یادگار * تو تخم بدی تا توانی مکار (سعدی)
- از درخت دیگران برچین * و ز پی دیگران درخت نشان (مسعود سعد)
- به پاداش نیکی بیابی بهشت * خنک آنکه جز تخم نیکی نکشت (فردوسی)
- همه نیکویی پیشه کن گر توان * که بر کس نماند جهان جاودان (فردوسی)
- تن چو خواهد گذاشت هر چه که داشت * نیکبخت آنکه تخم نیکی کاشت (امیر خسرو) 14
ریشههای قرآنی:
- «هَلْ جَزاء الاِحسانِ الاَّ الاِحسان؛ آیا سزای نیکی جز نیکی است؟» (الرحمن: 60)
- «أَحْسِنُواْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست دارد.» (بقره: 195)
ریشههای حدیثی:
- پیامبر (ص): «همانگونه که خدا به شما نیکی کرده است.» 15
- امام علی (ع): «عَلَیْکَ بِالاِحْسانِ؛ بر تو باد انجام نیکوکاری.» 16
- امام علی (ع): «اَحْسِنْ یُحْسِنْ الیک؛ نیکی کن تا به تونیکی شود.» 17
لغات:
- خنک: خوشا.
- نشاندن: کاشتن.
- نکشت: نکاشت.
- منگر: نگاه نکن.
- استادهای: ایستادهای.
درخت سکویا، کالیفرنیا - ۷۳متر (19)
پانویس:
- بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۰۸؛ أحیِ بَلَدِك المَیِّت.
- کلینی، فروع كافی، ج۵، ص۲۶۰؛ وسائلالشیعه، ج۱۳، ص۱۹۳، ح۱؛ علامه محمدباقر مجلسی در شرح حدیث مینویسد: قال الوالد العلامه: ای عند ظهور القائم عج الله تعالی فرجه الشریف : «عن ابی عبدالله(ع) قال: سَألهُ رجُلٌ فقال لَهُ: جعلتُ فداكَ أسمعُ قوماً یَقولون: إنّ الزراعة مكروهةٌ، فقال له: إزرعوا و أغرسوا فلا و الله ما عَملَ الناس عملاً أحلُّ و لا أطیب منه و الله لَیزرعنَّ الزّرع و لَیَغرسنَّ النَّخل بعد خروج الدّجّال».
- فروع كافی، ج۵، صص۲۶۰ و۲۶۱؛ وسائلالشیعه، ج۱۳، ص۱۹۲٫
- بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۶۵، ح۹٫
- مستدرك الوسائل، ج۱۳، ص۴۶۰، ح۱۵۸۹۲؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۵٫
- كَنزُالعُمّال ج۱۲، ص۳۴۱٫
- ورام بن ابیفراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۰٫
- مستدرك الوسائل، ج۱۳، ص۴۶۰، ح۱۵۸۹۵٫
- همان، ح۱۵۸۹۴؛ مُحدِّث نوری، روایتی را از پیامبر (ص) نقل كرده است كه تأكید بر «درختکاری» را نشان میدهد.
- بحارالانوار، ج۳، ص۸۶٫
- مریم هاشمپور
- حسن ذوالفقاری، داستانهای امثال، تهران، مازیار، چ 2، 1385، ص 528.
- مرزبان نامه، سعدالدین وراوینی(بازنویسی)
- غلامرضا حیدری ابهری، حکمتنامه پارسیان، قم، نشر جمال، چ 1، 1385، ص 688.
- اَحْسِنُوا کَما اَحْسَنَ اللهُ اِلَیْکُمْ؛ نیکی کنید. همان.
- علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث، 1403 هـ. ق، چ 3، ج 19، ص 127.
- تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق: جلالالدین محدث، تهران، دانشگاه تهران، 1360، چ 3، ح 6212.
- بحارالانوار، ج 77، ص 385.
سکویا، بزرگ ترین درخت جهان | Giant Sequoia Trees که تنها در شیب غربی سیرا نوادا (سیرا نوادا یا رشته کوه نوادا (به اسپانیایی: Sierra Nevada، به معنای رشته کوه برفی) رشته کوهی دندانهدار واقع در شرق ایالت کالیفرنیا در آمریکا میباشد.) و در ارتفاع بین ۴۵۰۰ تا ۷۰۰۰ پایی (۱۳۷۱٫۶ تا ۲۱۳۳٫۶ متری) رشد می کنند و می تواند بیش تر از ۳ هزار سال زندگی کند. سکویا از شاخه مخروطیان، تیره سرویان و سردهٔ درختان غول است.
بزرگ ترین درخت دنیا می تواند ۵۰ تا ۸۵ متر ارتفاع داشته باشد و قطر آن بین ۶ تا ۱۰ متر می رسد. البته درختان رکورد شده قدیمی تری هم وجود دارند که تا ۹۴٫۸ متر ارتفاع داشته اند. سکویای همیشهسبز کالیفرنیا (Coast Redwoods) بلندترین درخت روی زمین در پارک ملی یوسمیت امریکا است. در میان درختان سکویای تا به حال شناخته شده، یکی از آن ها وجود دارد که با قطر ۱۰ متری، بزرگ ترین درخت جهان نام گرفته است.
تنه این درخت به قدری پهن است که برای اینکه دور آن احاطه شود، نیاز است که حدقل ۱۷ فرد بزرگسال دست به دست هم دهند و اطراف آن را بگیرند؛ ابهت آن را فرض کنید! محدوده ۳۰ متری این درخت و شاخه هایی که آن را به یکی از زیباترین درختان جهان تبدیل کرده، باعث شده که یکی از جاذبه های گردشگری پارک ملی یوسمیت محسوب شود.
منابع:
- ایرناک
- شهر مطلب
- عصر ایران
- گلبرگ، اسفند ۱۳۸۳، شماره ۶۰، نشانه های سبز ( روز درختکاری )
- پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.