رفتن به محتوای اصلی

نگین پیامبران

نگین پیامبران

 

آشنایی با مشخصات برنامه درسی نگین پیامبران

نام درس:‌ ختم رسل

موضوع: عقاید

هدف كلی:‌ دانش‌آموزان در این درس با مفهوم و دلایل خاتمیت آشنا می‌شوند.

اهداف جزیی: ‌دانش‌آموزان در این درس با موارد زیر آشنا می‌شوند.

  1. معنی خاتمیت،
  2. مشتركات ادیان الهی،
  3. علل عدم تجدید نبوت‌ها: (الف: عدم تحریف قرآن و ب: رشد بشریت در زمان اسلام)

هدف رفتاری:‌ از دانش‌آموزان انتظار می‌رود در پایان درس به تفاوت اسلام و سایر ادیان پی ببرند و عدم نیاز به شریعت دیگر را بپذیرند.

روش‌های مناسب تدریس: توضیحی، فعال: (شعر، جدول، داستان، كارت، راز دایره، سؤال و جواب)

رسانه‌های آموزشی:‌ تابلو،‌ كارت و ... .

 

نگین پیابران و معنی خاتمیت

برنامه را با چند سوال آغاز می‌كنیم:

 

  • نام پیامبر (ص) با چه حرفی آغاز می‌شود؟ م
  • این حرف، حرف اول چه كلمات دیگری است؟ محبت، مودت، معجزه و ...
  • آیا می‌دانید خدا برای چه روزی فرمود: «امروز دین شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام نمودم.»[1] غدیر

 

در آن روز خدا فرمود: امروز دین شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین شما برگزیدم. پیامبر (ص) به فرمان خدا، امام علی (ع) را به جانشینی خود معرفی و برای چه روزی فرمود:‌ 

مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ ...  

هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد. 

حالا كه دین كامل شد باید آن را «ختم؛ مُهر» كنند تا برای همیشه به همین صورت باقی بماند. چه كسی است كه دین را ختم می‌كند؟ خاتِم یا خاتَم یعنی ختم كننده.[2]

 

در قدیم نامه‌هایی را كه می‌نوشتند، در پاكت می‌گذاشتند. درش را می‌بستند، با چسب می‌چسباندند و با یك ماده لاك مانند، روی آن  را «مُهر» می‌زدند تا بسته بماند و اگر باز می‌شد چون مُهر آن شكسته می‌شد معلوم بود كه باز شده است. خدا با فرستادن پیامبر (ص)، دین اسلام، نبوت و رسالت را ختم كرد. به همین دلیل است كه یكی از القاب پیامبر (ص)، خاتم الانبیاء است.

  • آیا می‌توانید القاب دیگری از پیامبر (ص) نام ببرید؟ خاتم الرسل، رسول،‌ نبی،‌ مدثر، مزمل، مصطفی.[3]
  • با کدام یک از پیامبران الهی (ع) آشنایید؟ آیا می‌توانید نامشان را بگویید؟ بله. پیامبران اولواالعزم (ع)؛ حضرت نوح، ابراهیم ، موسی،‌ عیسی و ... .
  • غیر این پیامبران الهی (ع)، پنج پیامبر دیگر را نام ببرید كه اول اسمشان «الف» است؟ حضرت اسماعیل، ادریس، اسحق، آدم، ایوب و ... .
  • حالا چهار پیامبر را نام ببرید كه اول اسمشان «ی» باشد؟ حضرت یعقوب، یوسف، یونس، یوشع، ‌یحیی.
  • چند دین نام ببرید كه از طرف خدا و توسط پیامبران الهی (ع) برای مردم فرستاده شده است؟‌ یهود ـ مسیحیت

 

نگین پیامبران: مشترکات ادیان اللهی

در حقیقت این آیین‌ها (دین‌ها) كلاس‌های مختلفی هستند كه از دبستان شروع می‌شوند و به دوره دكتری منتهی می‌گردند. آنچه دانش‌آموز در كلاس اول می‌خواند هم صحیح است و هم پایه‌ای است برای كلاس‌های بالاتر، تا دانش آموز كلاس اول را نخوانده باشد نمی‌تواند كلاس دوم را بخواند و تا دوم را نخوانده باشد نمی‌تواند سوم، چهارم و...  . 

مطالبی را كه در كلاس‌های بالاتر می‌آموزد تكمیل كننده مطالبی است كه در سال‌های نخست آموخته است. اجتماع بشری هم همین طور است كه دوره كودكی دارد، دوره‌رشد دارد، دوره نزدیك به بلوغ دارد، دوره بلوغ دارد. نخستین پیامبران الهی (ع)، در حقیقت معلمین دوره‌ ابتدایی بشریت بوده‌اند. پیامبران الهی (ع) بعدی معلمین دوره‌راهنمایی و بعدی‌ها دبیران دبیرستان و پیامبر ما (ص) استاد کامل دانشگاه بشریت بوده است.

  • چرا اسلام دین خاتِم است؟‌

   اگر با هم جدول زیر را حل كنیم جواب را به دست می‌آوریم: رمز جدول عدد (4) است كه اگر با این رمز، جدول را حل می كنیم تا جملاتی را که پیام جدول است، به دست می‌آوریم:

 

نگین پیامبران: علل عدم تجدید نبوت ها

  1. كامل بودن اسلام:‌ اسلام یك دین كامل است؛ زیرا برای همه ‌ابعاد زندگی بشر برنامه و دستور دارد كه در قرآن مجید بیان شده است و دانشمندان  و مفسران هر روز قوانین و دستورات تازه‌ای از آن را كشف می‌كنند.
  2. عدم تحریف قرآن: آیات قرآن از وقتی كه توسط جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شده است تا امروز به همان صورت دست نخورده باقی مانده است و خداوند فرموده: «ما قرآن را فرستادیم و ما حافظ آن هستیم.»[4]
  3. رشد بشریت: بعد از گذشت قرن‌ها و آمدن پیامبران الهی، با آمدن دین اسلام، بشریت به درجه‌ای از رشد رسیده است كه می‌تواند بااستفاده از آیات قرآن و روایات، هر مسأله‌ای را كه برای او پیش بیاید حل كند.

دلیل دیگری بر خاتمیت دین اسلام و خاتمیت پیامبر (ص)؛ بشارت‌هایی است كه در ادیان دیگر و كتاب‌های آسمانی پیامبران قبلی آمده است. امام علی (ع) می‌فرماید: یك نفر یهودی به نام «حُوَیحَر»‌ چند سکّه از پیامبر (ص) طلب داشت. روزی پیامبر (ص) را در مسیر دید و عرض كرد:« بدهی‌ات را بده!»  پیامبر (ص) فرمود:‌ ... من الان چیزی ندارم كه به تو بدهم. اجازه بده در وقت دیگری پرداخت كنم. یهودی قبول نكرد و گفت: «‌هرگز رهایت نمی‌كنم مگر این كه بدهی‌ات را بپردازی!» پیامبر (ص) فرمود:‌ پس من هم همین جا در كنار شما می‌مانم. سپس پیامبر (ص) در همانجا روی زمین نشست. كم كم وقت نماز ظهر شد. ولی یهودی به پیامبر (ص) اجازه نداد كه به مسجد برود و نماز بخواند. پیامبر (ص) نماز ظهر را همانجا خواندند.‌ 

كم كم عصر شد. نماز عصر را هم ناچار در همانجا روی زمین خواندند، ‌كم كم آفتاب غروب كرد. پیامبر (ص) نماز مغرب را هم همانجا خواندند، ولی یهودی اجازه نداد كه پیامبر (ص) به منزل بروند. پیامبر (ص) نماز عشاء و نماز شب را نیز در همان محل به جا آوردند. شب به پایان رسید و صبح شد. پیامبر (ص) نماز صبح را نیز همانجا خواندند. حالا دیگر اصحاب و یاران و علاقمندان پیامبر(ص) باخبر شده بودند و همگی در آن محل گرد آمده بودند و هر یك به زبانی از یهودی می‌خواستند تا به پیامبر (ص) اجازه دهد به منزلش برگردد، ولی او اجازه نمی‌داد. بعضی از یاران پیامبر(ص) یهودی را تهدید كردند تا دست از این كار خود بردارد.‌

 پیامبر (ص) متوجه شد و پرسید: «چه می‌كنید؟» عرض كردند: «یا رسول الله این یهودی با پُررویی شما را حبس كرده است! آیا ما نباید اقدامی كنیم؟» پیامبر (ص) فرمود: «‌خدا به من هرگز دستور ظلم به كافران هم پیمان را نداده است. ‌این مرد هم از من طلب دارد. باید به طلب خود برسد و شما حق ندارید او را تهدید كنید[5] كم‌كم روز شده بود. خورشید به وسط آسمان رسیده بود. ناگهان یهودی گفت: شهادت می‌دهم خدایی جز خدای یگانه نیست و شهادت می‌دهم كه محمّد بنده و رسول او است و قسمتی از مال من در راه خدا صرف شود.[6] 

بعد رو به پیامبر(ص) كرده و عرض كرد: قسم به خدا من این كار را انجام ندادم مگر برای این كه می‌خواستم ببینم آن چه در باره پیامبر آخر زمان در تورات آمده است در وجود شما وجود دارد یا نه؟ من در تورات آن اوصافی را که از شما خوانده‌ام با رفتارتان مطابقت می نماید و بدینوسیله حقّانیت شما بر من ثابت گردید و نسبت به پیامبر بودن شما یقین پیدا کردم. زیرا وصف شما در تورات چنین آمده است: محمّد فرزند عبداللَّه می باشد و زادگاه او مکه است. او سپس به مدینه مهاجرت می کند. او کج خُلق و سخت گیر نیست. او بدسخن و هرزه گو نمی باشد. 

سپس او به پیامبر (ص) گفت: من نصف اموال خود را در راه خدا می دهم.[7] بله! محمّدبن‌عبدالله در مكه متولد شده است. به مدینه هجرت می‌كند و املاك و دارایی‌اش در شام است و انسان سنگدل و بی رحم نیست. باوقاراست و ناسزا و خطاء بر زبانش جاری نمی‌شود. اكنون شهادت می‌دهم به وحدانیت خدا و این كه تو رسول او هستی و این اموال من است. هر گونه كه فرمان خداست در باره آن حكم كن.[8] 

 یک شب پس از آن که پیامبر (ص) به غار ثور، در جنوب مکّه رفت، به امام علی (ع) فرمان داد که برای هجرت به مدینه، برای ایشان و همراهانشان شتر بخرد. پیامبر (ص) رسیدگی به تمام امورش در مکّه و بازگرداندن امانت های مردم را به حضرت علی (ع) سپرد. پیامبر (ص) سه روز در غار ثور ماند و روز چهارم روانه مدینه شدند. امام علی (ع) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر پیامبر (ص) خوابید. پیامبر (ص) چندین روز را در راه مدینه بود. در نزدیکی مدینه به «قُبا» رسید. در آن جا با نامه ای که برای امام علی (ع) نوشتند، امام (ع) را به سوی خود فرا خواندند و به انتظارش نشستند. امام علی (ع) با دریافت نامه، آماده شد و به اتّفاق جمعی از خانواده و اهالی مکّه به سوی پیامبر (ص) شتافت و در قُبا، به پیامبر (ص) ملحق شد. اول ربیع الاول سالروز هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه و آغاز سال هجری قمری است.

آری در ادیان دیگر به آمدن پیامبر (ص) به عنوان پیامبر اسلام و ویژگی‌های او مژده داده اند. در حالی كه در قرآن نه تنها به آمدن پیامبری بعد از پیامبر اسلام اشاره نشده، بلكه در قرآن آمده كه پیامبر اسلام آخرین پیامبر است.

  • آیا می‌دانید آن كدام آیه است؟

 

کلمه های داخل گلبرگ‌ها را مرتب كنید تا آیه به دست آید. آفرین! 

«مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا.»[9]

  • آیا می‌دانید یعنی چه؟ 

یعنی: محمّد پدر هیچ یك از مردان شما نبوده است، ولی رسول خدا و ختم كننده (آخرین) پیامبران است.

ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکرى(ع) است، ولى از آن جا که میلاد مبارک حضرت پیامبر (ص) و امام صادق (ع) در هفدهم این ماه است، ماه شادى و جشن و سرور است. از آن جا که هجرت پیامبر (ص) که سرچشمه دگرگونىِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد. هم چنین داستان «لیلة المبیت» در این ماه واقع گردید و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز مى باشد  در مجموع از ماه هاى بسیار پربرکت و پرخاطره است.

 

پی نوشت:

[1] ... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا ...؛ ... 

امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم....  

{المائدة/3}

[2] قال رسول الله (ص): 

مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ؛ 

هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد، و دشمن دار آن کس که او را دشمن دارد. 

علام الوری بأعلام الهدی، ص، 133.

خاتَم‌الانبیاء یا خاتَم النبیین یا خاتِم‌الرسل از لقب‌های پیامبر (ص) است. این اصطلاح در آیهٔ ۴۰ سورهٔ احزاب آمده: 

«مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا؛ 

محمّد پدر هيچ يك از مردان شما نيست. او رسول خدا و خاتم پيامبران است. و خدا به هر چيزى داناست.» 

خاتم به معنای «مُهر، انگشتری و پایان» و این واژه هم به معنی «واپسین پیامبران» است. فؤاد افرام‌البستانی، فرهنگ جدید عربی - فارسی؛ ترجمهٔ منجدالطلاب، محمد بندرریگی، پانزدهم، ۱۳۷۷، تهران: انتشارات اسلامی، شابک ‎۹۶۴-۶۰۱۹-۰۷-۲، ص ۱۲۴.

[3] در قرآن و روایات، القاب و صفات زیادی برای نگین پیامبران، پیامبر (ص) آمده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود: 

  1. «رَسولُ الله».[مانند: اعراف، 158؛ توبه 120؛ احزاب، 21 و40]،
  2. «خاتَمَ النَّبِیِّینَ».[احزاب، 40] 
  3. «رَؤُفٌ رَحیم».[توبه، 128]
  4. «مُنذِر».[رعد، 7. ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 47 – 48، قم، مؤسسه آل البیت(ع)‏، چاپ اول، 1417ق]
  5. «نَجم»: از امام صادق(ع) درباره آیه «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُون‏»،[«و [نیز] علاماتى قرار داد و [شب هنگام] به وسیله ستارگان هدایت مى‏شوند»؛ نحل، 16] پرسیده شد و آن‌حضرت فرمود: «ستاره، رسول خدا(ص) است و علامات ائمه(ع) می‌باشند».‏[ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏1، ص 206، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق]
  6. «امین»؛[ قطب الدین راوندی، سعید بن عبدالله، الخرائج و الجرائح، ج ‏1، ص 126، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، قم، چاپ اول، 1409ق؛ بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، ج ‏1، ص 90، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق] یعنی کسی که در امانت خیانت نکرده و مورد اطمینان و اعتماد مردم است.[امین در نقطه مقابل خائن قرار دارد؛ یعنی کسی که در امانت خیانت نکرده و مورد اطمینان و اعتماد مردم است. مهیار، رضا، فرهنگ أبجدی عربی- فارسی، ص 4]
  7. «بَشیر»(بشارت‌دهنده)؛ در روایتی می‌خوانیم وقتی از پیامبر اکرم(ص) علت لقب «بشیر» پرسیده شد، آن‌حضرت فرمود: «[برای این‌که] کسی که از خدا اطاعت کند، به او بهشت را بشارت می‌دهم».[ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج ‏2، ص 365، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق]
  8. «سید المرسلین»؛[10] امام سجاد(ع) در دعایی با ذکر این لقب بر پیامبر(ص) درود می‌فرستد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِین».[ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏1، ص 152، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق] ‏القاب و صفات دیگری نیز برای پیامبر (ص) ذکر شده است؛[ابن سید الناس‏، عیون الاثر، ج ‏2، ص 382، بیروت، دار القلم‏، چاپ اول، 1414ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ‏16، ص 82، « باب 6 أسمائه(ص)‏»، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1363ش] مانند این‌که در روایتی پیامبر (ص) نام‌ها و القاب خود را این‌گونه بیان می‌فرماید: «محمد»، «احمد»، «ماحى» که خداوند به‌وسیله من کفر را محو می‌فرماید،[معنای دیگری نیز برای «ماحی» بیان شده است؛ یعنی: خداوند گناهان پیروان او را به‌وسیله آن‌حضرت محو خواهد کرد. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ‏1، ص 49] «حاشر» که پروردگار [در قیامت] مردم را مقابل من جمع خواهد کرد، «عاقب» که پس از من رسول و پیغمبرى نخواهد بود».[إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ‏1، ص 49؛ دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، ج ‏1، ص 15]

[4] إِنَّا نَحْنُ‌ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ‌ لَحَافِظُونَ؛ ما قرآن را خود نازل كرده‌ايم و خود نگهبانش هستيم. حجر‌، 9.

[5] غير مسلمانانى كه در جامعه اسلامى زندگى مى‏كنند و با آنان پيمان بسته شده است را معاهد و اهل ذمّه مى‏ گويند.

[6] اشهدان لااله الا الله و اشهد ان محمّداً عبده و رسوله و شطرَ مالی فی سبیل الله.

[7] قال أمير المؤمنين عليه السلام: إنّ يهوديّاً كان له على رسول اللَّه صلى الله عليه و آله. دنانير فتقاضاه.فقال صلى الله عليه و آله له:- يا يهودي- ما عندي ما أعطيك.قال: فإنّي لا أفارقك- يا محمّد- حتّى تقضيني.فقال صلى الله عليه و آله: إذاً أجلس معك.فجلس معه حتّى صلّى في ذلك الموضع الظهر و العصر و المغرب و العشاء الآخرة و الغداة.و كان أصحاب رسول اللَّه صلى الله عليه و آله يتهدّدونه و يتواعدونه. فنظر رسول اللَّه صلى الله عليه و آله إليهم.فقال: ما الّذي تصنعون به فقالوا:- يا رسول اللَّه- يهودي يحبسك؟!

فقال صلى الله عليه و آله: لم يبعثني ربّي عزّ و جلّ بأن أظلم معاهداً و لا غيره.فلمّا علا النهار قال اليهودي: أشهد أن لا إله إلّااللَّه و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله.و شطر مالي في سبيل اللَّه.أمّا- و اللَّه- ما فعلت بك الّذي فعلت إلّالأنظر إلى نعتك في التوراة. فإنّي قرأت في التوراة: محمّد بن عبد اللَّه مولده بمكّة و مهاجره بطيبة.و ليس بفظ و لا غليظ و لا سخاب و لا متزيّن‏[ متريّن‏] بالفحش و لا قول الخنى.و أنا أشهد أن لا إله إلّااللَّه و أنّك رسول اللَّه. و هذا مالي فأحكم فيه بما أنزل اللَّه.و كان اليهودي كثير المال. الأمالي للشيخ الصدوق رحمه الله ص 551 المجلس 71.

[8]  این یهودی خیلی ثروت داشت. مستدرك وسائل الشيعه، ج13، ص 408. ح 15741. ترجمه با تصرف و پرورش.

[9]  احزاب/ 40.

ایتا روبیکا