دوستان بهشتی

آشنایی با دوستان بهشتی

یکی از نعمت‌های بزرگ و ارزش‌های گران‌قدر انسانی داشتن دوستان موافق در فکر، اندیشه، عمل و معاشرت است. موضوع دوستان خوب و هم‌نشین‌های باارزش به‌قدری اهمیت دارد که حتى در آخرت هم براى تکمیل نعمت‌های بهشتى این نعمت بزرگ به شایستگان این نعمت ارزانى می‌گردد؛ مانند آنچه از بركات فردی امام حسین علیه السّلام است و جلوه‌نمایی می‌کند، بهشتی شدن دوستداران و حتي دوستان دوستداران امام حسین (ع) است. 

حذيفة بن يمانی از بزرگان اصحاب پيامبر (ص) و از خواص اصحاب امام علي (ع) گويد: پیامبر (ص) را ديدم كه دست حسين بن علي (ع) را در دست خود گرفت و فرمود: ای مردم، اين حسين بن علی است، او را بشناسيد؛ سوگند به خدايي كه جانم به دست اوست، به‌راستی او در بهشت است. دوستدار او نيز در بهشت است. دوستدار دوستدار او نيز در بهشت است. (بحارالانوار، علامه‌ی مجلسی، ج ۴۳، ص ۲۶۲)

داستان دوستان بهشتی

جواد حسابی دلش گرفته بود. بیشتر دوستانش برای زیارت امام ....... علیه السّلام آماده می شدند، اما او نمی‌توانست برود. آخر تازه ....... کرده بود. دکتر به او سفارش کرد: از ....... روی خودداری کن، زیرا به پاهایت فشار می‌آید و زمان معالجه شما طولانی می‌شود. چند روزی گذشت. دوستان جواد آماده حرکت شدند و برای خداحافظی پیش جوادآمدند.

• یکی گفت: خودم در ....... شفای تو را از امام حسین علیه السّلام و برادرش ....... می‌خواهم.
• دیگری گفت: نگران نباش! من به‌جای شما دو رکعت ....... امام حسین علیه السّلام را می‌خوانم.

دوستان همین‌طور مشغول حرف زدن بودند. جواد دوباره در دلش حسابی غوغایی به پا شد. شروع کرد درد دل کردن با امام حسین علیه السّلام:

• آقاجان ... آیا من هم مانند دوستانم، می‌توانم به زیارت شما بیایم؟

آهسته شروع کرد به اشک ریختن و ....... . یک‌کمی فکر کرد. با خود گفت: بهتر است کاری کنم که امام حسین علیه السّلام من را هم توفیق زیارت کربلا دهد؟ امّا من که بیمارم! ... نمی‌توانم. صبح فردا موقعی که قرار بود دوستان جواد به سمت کربلا حرکت کنند، ناگهان زنگ خانه جواد به صدا درآمد. مادر جواد در را باز کرد. دید دوستان جواد با یک ....... آمده بودند. 

جواد هم وقتی این صحنه را از پشت پنجره دید. اشک شوق در چشمانش حلقه زد. حسابی خوشحال شد. دوستان جواد، به مادرش قول دادند: نگذاریم دوستمان حتی یک‌قدم هم جواد پیاده برود. همه‌جا مراقب او هستیم. مادر وقتی اصرار بچه‌ها و شوق پسرش را دید اجازه داد تا جواد هم همراه دوستانش به کربلا برود.

کلمه مناسب جاهای خالی را از داخل گلبرگ‌های پیوست (دوستان بهشتی) پیدا کنید و بنویسید.