بارالها دوست می دارم تو را
ای تو با جان و دل من آشنا
***
ای خدای بی شریک و بی قرین
در میان دوستانم بهترین
***
نام زیبای تو را دارم به لب
شکر می گویم تو را هر روز و شب
***
این زبان و چشم و گوش و پا و دست
دارم از لطف تو هر نعمت که هست
***
مهربان و ای خدای خوب من
داده ای تو این همه نعمت به من
شاعر: شیوا نیکبخت
اشعار کودکانه در ادبیات
وقتی در ادبیات سخن از اشعار کودکانه به میان میآید، تمام افکار بهسوی شاعران، نویسندگان و اشعاری خاص سوق پیدا میکند و کمتر اتفاق میافتد به سمت هنری که سرآمد و شکلدهنده تمامی هنرهای گذشته، حال و آینده همه جوامع گرایش پیدا کنیم. چرا شکلدهنده؟ زیرا که قبل از آنکه کودک چیزی را به چشم به بیند حس میکند. افکار از زمان جنینی پایهگذاری میشود و این حسها با احساساتی که بر دل مادر مینشیند و کلماتی که از زبان مادر جاری میشود به جنین انتقال پیدا میکند. هنگام تولد قبل از اینکه چشم کودک به دنیا باز و با دنیا آشنا شود بازهم ابتدا حس میکند، میشنود و افکار شکل میگیرد رؤیاهایش در لالاییها ساخته میشود. برای شروع ادبیات کودکان در قالب اشعار کودکانه، زمانی را نمیشود تصور کرد.
این شروع شاید از اولین خلقت انسان در زمین شکلگرفته و در هر زمان هم بنا به حالات و شرایط جوامع، دگرگونیهایی نه ازلحاظ محتوایی بلکه ازنظر شکلی صورت پذیرفته باشد که به شکلهای گوناگون هم ظهور یافته است. ادبیات کودکان در قالب اشعار کودکانه که معمولاً از زبان و افکار بزرگترها بیرون میآید شاید سخت و درعینحال برای بسیاری شیرین باشد. از ما ادای تعدادی کلمات ادیبانه آنچنانی بسیار سادهتر از بیان دو کلام کودکانه است.
در این مجموعه (بانک اشعار) ضمن آشنایی و اشاعه ادبیات صحیح برای آشنایی با اشعار صحیح کودکانه، سعی بر این است که این اشعار زیبا را جمعآوری و به دیده مربیان عزیز برسانیم. هرچند کار در این زمینه کمی سختِ اما در عین سختی شیرین و خیلی مفید است. در این مجموعه اشعار کودکانه سعی بر این نیاز است که در بانک اشعار کودکانه برای گروه های سنی کودک و نوجوان اشعار کودکانه زیبا را جمعآوری و به دیده مربیان عزیز برسانیم. در صورت تمایل برای دریافت مجموعه اشعار کودکانه که در پیوست با عنوان بانک اشعار آمده، مراجعه فرمایید.
بانک اشعار
آداب استفاده اشعار در قالب کودکانه: دوستان مربی که قصد استفاده از اشعار در این مجموعه اشعار کودکانه رادارند، به چند توصیه و یادآوری زیر حتماً توجه کنید:
در ارائه اشعار سعی شده نگاه کاملاً حرفهای باشد.
هرچند وقت یکبار این اشعار را از ابتدا مرور کنید.
سعی بر این است که از اشعار تکراری جداً خودداری شود.
در ارائه اشعار سعی شده اشعار حتماً بامفهوم و بامعنا باشند.
البته اشعار کودکانه گاهی اوقات بهصورتهای مختلف دوباره، سروده میشوند در این صورت حتماً یک نقلقول از صورت اولیهای که در اشعار کودکانه نوشتهشده و بعد با شکل جدید ارائهشده، توضیحی بیاید. در این زمینه هیچگونه تذکری در متن داده نمیشود، بلکه از طریق پیام خصوصی انجام میگیرد بنابراین توجه به تذکرات کمکی است که از مسیر و هدف اصلی جدا نشویم و با کمک هم بتوانیم کاری در شأن والای مربیگری و ... داشته باشیم. از همه مربیانی که با ذوق هنری ادیبانه بالای خودشان در این موضوع شرکت کرده و میکنند ... تشکر ... تشکر ... و تشکر میشود. در این مجموعه اشعار کودکانه سعی بر این نیاز است که در بانک اشعار کودکانه برای گروه های سنی کودک و نوجوان اشعار کودکانه زیبا را جمعآوری و به دیده مربیان عزیز برسانیم.
عشق خدا
عشق خدا قلعه ای است
محکم و امن و عظیم
***
هرکه در آن راه یافت
حفظ شد از ترس و بیم
***
هر که نیاید در آن
گم شود و جان دهد
***
قلعه عشق خدا
قدرت ایمان دهد
مهارتها تواناییهایی هستند که با تمرین مداوم یک مربی پرورش مییابند و منجر به ارتقای یاددهی افراد فراگیرش میگردد. برای آشنایی با این مهارت ها می توانید در پیوست، به آن ها دسترسی داشته باشید.
شعر آقای لاکپشته
چشماش چقدر درشته
عصا و چوب دستشه
کلاه به سر گذاشته
***
میگه سلام بچه ها
من اومدم خبردار
برو از توی کیفت
مداد رنگیتو بردار
شعر بره زرنگ
بره ای دارم خیلی قشنگه
شیطونو بلا زبرو زرنگه
***
میره تو صحرا هی میکنه بع
روی سبزه ها هی میکنه بع
***
بع بع بع
بع بع بع
***
حاجی لك لك
حاجی لك لك رو بلندی
***
چی میخوری؟
نون قندی
***
مال من كو؟
پیشی برده
***
اگه پیشیی رو ببینم
سر دمشو میچینم
شعر چشمِ مادر
تو چشمای مادرم
عکس خودم رو دیدم
چشمای مادرم رو
تو دفترم کشیدم
***
مثل یه آینه بود
من اون تو پیدا بودم
اما اخه چطوری
تو چشم اون جا شدم
***
حسابی فریاد بزن
باد بزن و باد بزن
مهمون اومد، داد بزن
اگر کسی بوست کرد
حسابی فریاد بزن
***
خوردی زمین، گریه کن
درها رو محکم بکوب
عروسکت رو پرت کن
لجبازی کن خوب خوب
***
این چیزا که شنیدی،
حرف من هیولاست
اگر بهم بگی چشم،
میخورمت من با ماست
شعر گل پونه
لالا لالا گل پونه
گل زیبای بابونه
بپوش از برگ گل پیرهن
هواگرمه تابستونه
***
لالالالاشب تیره
بخواب گلبرگ من!دیره
تموم ماهیا خوابن
چرا خوابت نمی گیره؟
***
لالا مهتاب ازاون بالا
تورومی بینه وحالا
می گه این بچه ی شیطون
نگرده پس چرا لالا؟
***
می ره می تابه اون دو را
به روی تپه ماهو را
به روی گل که خوابیده
کنار بچه زنبورا
***
لالالالاخبر لالا
شده فصل سفر لالا
یکی رفت و یکی اومد
لالاچشما به درلالا
***
لالالالاخبراومد
پرنده از سفر اومد
یکی بال وپرش واشد
یکی بی بال و پر اومد
شعر گذرگاه
لالادنیا گذرگاهه
گذرگاهی که کوتاهه
یکی رفته یکی مونده
یکی الان تو راهه
***
لالالالاگل پونه
که دنیا یک خیابونه
یکی رفت و یکی اومد
چرا؟هیچ کس نمی دونه!
***
لالالالاگل تازه
که شبها چشم تو بازه
ببین دنیا پر از رنگه
ببین دنیا پر از رازه
***
یه جا مهتابی و روشن
یه جا تاریک و بی روزن
یه جا صحرا و خارستون
یه جا باغ و یه جا گلشن
***
لالالالالالالایی
چراغ خونه ی مایی
دیگه از شب نمی ترسم
تو مهتابی تو زیبایی
***
تو این جایی لالالایی
گل مایی لالالایی
بمونی تا ابد پیشم
نری جایی لالالایی
***
لالادنیا پر از رنگه
یه جا صلحه یه جا جنگه
لالاهرجا که آشوبه
دلا غمگینه و تنگه
***
لالا دنیا پر از نوره
پر از عشقه پراز شوره
ولی گاهی تو می بینی
دلا از همدیگه دوره
***
لالا لالاشب تاره
درخت سیب بیداره
لپ سیبا همه سرخه
درخت انگار تب داره!
***
لالالالاگل سنبل
نشسته توی ایوون گل
هواگرمه که این طوری
عرق کرده تن بلبل
***
لالالالاگل گندم
لالاخوابن همه مردم
نترس ازشهر خواب امشب
کسی اونجا نمی شه گم
***
لالالالاگل صدپر
گل نیلوفر مادر
بخواب آروم که می خنده
شب زیبای شهریور
شعر غبار غربت
واسه گفتن اسمت
صدهزار بهونه دارم
تا رسیدنِ به دستات
یهقطار بهونه دارم
اما وقتی رفته باشی،
چه یکی، چه صدهزار تا!
چشمای منتظر من
میشه گریه، میشه دریا
حالا مونده روی دستام
یهسبد خاطره از تو
با دلِ گرفتهای که
تک و تنها شده از نو
سردی غبار غربت
میشینه روی تن من
مث کابوس، مث مرگه
روز بیتو موندن من!
خرگوش سفید
بر سفیدی تمام کاغذها
تصویر خرگوش سفیدی
پنهان است
که قاصدکی را
در پنبهزارهای پر از برف
دنبال میکند
جمال الدین اکرمی
قلب کتانی
تو را
با همین قلب کتانیام دوست دارم
***
نمیبینی
که بازوهای پنبهایام
چهطور میلرزند در چنگت
یا جمعشدن اشک را
پشت لکۀ آبی چشمهایم
خیره به بیخیالی تو
شبها که خوابی،
نگاهت میکنم
و تو هرگز نخواهی دانست
چگونه صورتم را فرو میبرم
در جریان نفسهای گرمت
***
و چگونه
کلمات عاشقانه
در پشت این دهانِ دوخته
خفهام میکنند
شاعر: دیوید هارست ترجمه: هدا خدادادی
سلام به جنگل سبز
به آسمان آبی
به غنچه های خندان
به روز آفتابی
***
سلام به هر ستاره
به ابر پاره پاره
به دانه ای که از خاک
درآمده،دوباره
***
سلام به هر دل پاک
به هر دل پرامید
سلام به آن شب تار
که عاقبت شد سفید
***
سلام به دشت و دریا
سلام به کوه و صحرا
سلام به روی ماهِ
بچّه های باصفا
***
می خوام بخوابم
خواب رنگی ببینم
تو رؤیاهام
باغ قشنگی ببینم
***
برم تو باغ
میون گل ها بشینم
یه دسته شو
برای مادر بچینم
***
دسته گلم رو
توی گلدون بذارم
برش دارم
برای مادر بیارم
***
وقتی مامان گل منو می بینه
میاد پیشم می شینه
به من میگه عزیزکم،
بچه ی ناز ِ کوچکم
***
خودت گلی،
شاخه ی یاس و سنبلی
دست گلت درد نکنه
برای من گل خریدی؟
***
منم میگم مامان جونم
مامان جون مهربونم
من گلارو تو باغ رؤیا دیدم
یه دسته شو به خاطر تو چیدم
شاعری گفت کتاب
هست یاری مهربان
ساکت و خاموش
اما،خوش بیان
***
قصه ها دارد کتاب
قصه های ماندگار
پندها دارد کتاب
از گذشته یادگار
***
یار تنهاییِّ ما
هست یاری مهربان
حرف ها دارد ولی
ساکت است و بی زبان
***
یک و دو و سه
توی مدرسه
می دویدیم
می خندیدیم
***
بازی می کردیم
شادی می کردیم
یکی گرگ می شد
اون یکی خرگوش
***
درس و کلاسُ
کردیم فراموش
صدای زنگ شنیدیم
سوی کلاس دویدیم
***
روی نیمکت نشستیم
یه مشق خوب نوشتیم
پروانه جون کجایی؟
بازم فصل بهاره
***
پر از گلهای زیبا
دامن سبزه زاره
بازم بیا پر بزن
به همه گلا سر بزن
***
بیا می خوام نگات کنم
نگا به سر تا پات کنم
با اون بال های رنگی
می دونی چقد قشنگی؟
***
تو قاصد بهاری
عروس سبزه زاری
نشسته ام كنار
مادربزرگم امروز
***
تا او به من بگوید
از خاطرات دیروز
از قصه های شیرین
از روزگار دیرین
***
از دوره ی جوانی
بهار زندگانی
از مردمی كه رفتند
از یادها كه ماندند
***
از عشق و مهربانی
خوبی و خوشزبانی
مادربزرگ دارد
یك سینه پر حكایت
***
از بازی زمانه
نمی كند شكایت
شاعر: مهری طهماسبی دهکردی
من غنچه ها را دوست دارم
پروانه ها را دوست دارم
***
گنجشك كوچك را كه دارد شوق پرواز
با آن نگاه مهربانش دوست دارم
***
من ماه و خورشید درخشان
بر پهنه ی این آسمان را دوست دارم
***
من هر گل زیبای خوشبو
روییده در دشت و دمن را دوست دارم
***
من كهكشان را دوست دارم
رنگین كمان را دوست دارم
***
دریا و رقص موج جوشان
بر ساحل و بر ماسه ها را دوست دارم
***
من هر شهاب و هر ستاره
آن ابرهای پاره پاره
رقصان میان آسمان را دوست دارم
دنیای ما زیباست زیبا
من خالق دنیای زیبا
پروردگار مهربان را دوست دارم
***
یک گل خوش رنگ
و خوش بو بود که پنج تا گلبرگ داشت
***
اوّلی را باد بُرد
دوّمی را بزی خورد
***
سوّمی پژمرده شد
چهارمی پیر شد و مُرد
***
پنجمی گفت من می مانم
راهش را هم خوب می دانم
***
می رم تو خاک، کنار آب و دانه
ریشه می شم، زود می زنم جوانه
***
دوباره یک بوته می شم، گل می شم
خوشبو می شم، رفیق بلبل می شم
شاعر: مصطفی رحماندوست
گل پسرم جون منه
ماشینو کجا پارک می کنه
***
یه جای خوب تو خیابون
شادیتو ببینه بابا جون
***
گل گرونه می خرم
سنبل گرونه می خرم
***
پسرم کاکل داره
کاکل گرونه می خرم
***
نان و پنیر و پونه
یه گل دارم تو خونه
***
یه گل که مهربونه
نه چک بزن نه چونه
***
می خوام پیشم بمونه
گل پسرم که خوشگله
***
کارش تو خونه مشکله
تو خونه فوتبال بازی می کنه
***
گل می زنه داد می زنه
توپ داره و یار نداره
***
جز بازی کاری نداره
بزرگ می شه باشگاه می ره
***
برای خودش یار می گیره
تق تق تق تق بر در زد
***
بابا از بیرون آمد
رفتم در را وا كردم
***
شادی را پیدا كردم
وقتی بابا را دیدم
فوری او را بوسیدم
بابا آمد نان آورد
با لبخندش جان آورد
***
بابا آمد به به به
مامان خندید قه قه قه
***
با او روشن شد خانه
او شمع و ما پروانه
گنجشک لالا ...
گنجشک لالا ... سنجاب لالا
آمد دوباره ... مهتاب لالا
***
لالالالائی ... لالالالائی
لالالالائی ... لالالالائی
***
گل زود خوابید
مثل همیشه
***
قورباغه ساکت
خوابیده بیشه
***
لالالالائی ... لالالالائی
لالالالائی ... لالالالائی
***
جنگل لالالا
برکه لالالا
***
شب بر همه خوش
تا صبح فردا
***
لالالالائی ... لالالالائی
لالالالائی ... لالالالائی
الستون و ولستون
زمستونه زمستون
***
سرده هوا دوباره
برف تیک و تیک میباره
***
الستونو ولستون
سرما و برف بارون
***
شب تاریکه سیاهه
باباش هنوز تو راهه
***
الستونو ولستون
باباشو خدا برسون
***
بابا که بیاد میخنده
سرده درا رو میبنده
چین جین جین هاچینو واچین
سفره هفت سینو بچین
***
سنجدو وردار و بیار
کنار سکه ها بزار
***
سیر بده و سماق بده
یه سیب سرخ چاق بده
***
ماهی و آئینه جاش کجاست
تو سفره قشنگ ماست
***
قرآن خوب و نازنین
بالای سفره مون بشین
***
حالا با هم دعا کنیم
خدا خدا خدا کنیم
***
خدای مهربون ما
شادی بده به بچه ها
***
عمر به بزرگترا بده
سلامتی بده به ما
***
همچون و همچین چیده شد
سفره هفت سین چیده شد
یک یک یک
پتوی گرم
***
دو دو دو
تشک نرم
***
سه سه سه
بالش ابر
***
چهار چی میشه
بوسه گرم مادر
***
شب بخیر
شب بخیر مادر
***
شب بخیر
شب بخیر مادر
***
با این همه مهربونی
من میخوابم لا لا لا
***
خوابهای خوشگل میبینم
تا صبح زود فردا
***
شب بخیر خوشگلم
شب بخیر ناز گلم
پیوست | Size |
---|---|
اشعار کودکانه | 821.29 کیلوبایت |
مجموعه اشعار | 36.81 مگابایت |
بانک اشعار کودکانه 1 | 10.43 مگابایت |
بانک اشعار کودکانه 2 | 3.85 مگابایت |
بانک اشعار کودکانه 3 | 732.19 کیلوبایت |
خرمن شعر خردسالان | 454.14 کیلوبایت |