مقدمه ای بر مهارت «نویسندگی»
برای آشنایی با مهارت «نویسندگی»، لازم است پیش از هرچیز، این سوال را از خود بپرسید:
چگونه می توانم بنویسم؟ این پرسشی است که شاید فراروی شما و گروه فراوانی از علاقه مندان به «نویسندگی» باشد. بدون شک، «نویسندگی» از مهارتهایی است که هنگام اجراء برنامههای آموزشی خود به آن نیاز پیدا میکنید تا افکار و ایدههای خودتان را به مخاطبتان انتقال دهید.
فردی که می خواهد رانندگی یاد بگیرد، آموزش می بیند و تمرین می کند؛ پس چگونه ممکن است در «نویسندگی» که از رانندگی مهمّ تر و دشوارتر است به آموزش و تمرین، نیاز نداشته باشد؟ بسیاری از افراد، چون در زمینه ی «نویسندگی»، آموزش ندیده و تمرین هم نکرده اند، گمان می کنند که نمی توانند بنویسند؛ در حالی که اگر آنها، «نویسندگی» را خوب آموزش ببینند و آیین و قاعدههای آن را خوب تمرین کنند، دیگر با مانعی در این زمینه رو به رو نمی شوند و حتی می توانند با مهارت «نویسندگی» کنند؛ که گفته اند: «کار نیکو کردن از پر کردن است». امید می رود برای آنها که شوری در سر و شوقی در دل برای «نگارش» و «نویسندگی» دارند، امّا هنوز قلم به دست نگرفته اند، انگیزه بخش و راه گشا باشد.
مهارت «نویسندگی» و «ارتباط نوشتاری»
مهارت «نویسندگی» یا «ارتباط نوشتاری» یعنی؛ این که شما بتوانید پیام خود را که شامل؛ ایدهها، فکرها، خاطرهها، تجربهها، دیدگاهها، مفاهیم و ... است را به شکلی شفاف، سازمان یافته و با ساختار مناسب و متناسب، از طریق: نوشتههای کوتاه، کتاب، شبکههای اجتماعی و ... به مخاطب خودتان منتقل کنید یا این که آنها را ثبت کنید و در آینده، خودتان آن نوشته را مورد استفاده قرار دهید. «نوشتن» برقراری ارتباط و انتقال اطلاعات و اعتقادات از طریق نظامی از نشانههای نوشتاری است. «نوشتن» نوعی آفرینش و خلاقیت است که در یک طرف آن خلق فکرها و اندیشهها و در طرف دیگر خلق و نظمبخشی این اندیشهها در قالبهای زبانی مورد نظر است. «نوشتن» یکی از 4کلیدیادگیری و زبانآموزی محسوب میشود.
تقویت مهارت «نویسندگی»
بسیاری از نویسندگان بزرگ هم چون جوآن دیدیون(نویسنده و روزنامهنگار معروف آمریکایی) و دُن دلیلو(نویسنده و روزنامهنگار معروف آمریکایی، برنده جایزه پِن و فالکنر) هدف از «نوشتن» را، نظم بخشیدن به افکار خود عنوان کرده و روند نگارش را چیزی شبیه آشنا شدن با عملکرد ذهن خود توصیف کردهاند. هانتر اس. تامپسون در یکی از مقالههای خود در سال 1958 نوشت: «من متوجه شدهام با «نوشتن» میتوانم چیزهایی را که دربارهشان مینویسم، بهتر درک کنم و آنها را بسیار عینیتر از گذشته بیابم. واژهها صرفاً ابزارند؛ ابزاری که اگر درست به کار گرفته شوند، حتی قادرند به زندگی شما نظم و ترتیب بدهند». «نویسنده» کسی است که دیدگاهی نو یا نگاهی نو را با نگارشی نو، به مخاطب انتقال میدهد که بر سه پایه هنری استوار است:
هنر «خوب حس کردن»؛ | هنر «خوب اندیشیدن»؛ | هنر «خوب نوشتن». |
قوائدی برای تقویت مهارت «نویسندگی»
برای تقویت مهارتهای «نویسندگی» توجّه به قاعدهها و رهنمودهای زیر از اهمیت بالایی برخوردار است:
- موضوع «نوشتن» خود را مشخص کنید: «نویسنده» برای «نوشتن» موضوع دارد. هیچگاه فکر در خلأ ورزیده نمیشود. ابتدا باید موضوع را پیدا کنید و بعد به کمک کلمهها روی موضوع پردازش ذهنی کنید.
- درباره نوشتهها بنویسید: «نوشتن» درباره نوشتهها از روشهایی است که نگاه فرد را به «نوشتن» شفافتر میکند. هم چنین او را برای «نوشتن» بیشتر مصممتر میسازد و به خودش کمک میکند تا آموختههایش بیش تر شوند.
- متنوّع بخوانید: «نویسنده» کسی است که مُتَنَوِّع میخواند. او هم کتاب داستانی میخواند و هم غیرداستانی. مطالعه کتابهای تاریخی، سیاسی، روانشناسی، فلسفه، جغرافیا، دینی، اخلاقی، عرفانی، رمان و جامعهشناسی از کارهای همیشگی هر «نویسنده» است. متنوّع؛ جوراجور، گوناگون، متعدد، متفرق، و مختلف است.
- هدف خود را از «نوشتن» مشخص کنید: قبل از این که بنشینید و چیزی بنویسید، از خودتان بپرسید: چرا دارم مینویسم؟ از نوشته خود چه نتیجهای میخواهید بگیرید؟ مینویسید که زندگی کسی را بهتر کنید یا این که منتقد درون خود را ساکت کنید؟ بهترین نوشتهها همیشه هدفی کاملاً واضح دارند. اول هدف خود را انتخاب کنید و بعد کار را ادامه دهید.
- زاویه دید خود را در «نوشتن» مشخص کنید: «نویسنده» فردی است که زاویه دید دارد. اگر اول شخص مینویسید، سعی کنید دوم شخص و سوم شخص را هم امتحان کنید. اول شخص: من هر روز 15دقیقه مینویسم. دوم شخص: تو از هر وقت اضافهای که پیدا میکنی، برای «نوشتن» استفاده میکنی. سوم شخص: او دیوانه «نوشتن» است و برای فرار از سر و صداهای توی خانه در پشتبام و یا داخل پارک و کتابخانه مینویسد.
- برای دل خودتان بنویسید: برای رضایتخاطر و لذت خودتان بنویسد. همانطور که استیون کینگ میگوید: «من این کار را به خاطر لذّت خالصی که در آن هست انجام میدهم. اگر شما هم بتوانید این کار را بهخاطر لذتش انجام بدهید، همیشه «نویسنده» خواهید بود.» کورت ونهگوت «نویسنده» هم نظر مشابهی دارد: «موضوعی پیدا کنید که برای شما اهمیت دارد و قلباً احساس میکنید دیگران هم باید به آن اهمیّت بدهند. تأثیرگذارترین و مسحورکنندهترین جنبه سبک نوشتاری شما هم همین توجّه خالصانه است، نه بازی با کلمهها.»
- گاهی وقتها به زبانی دیگر بنویسید: هاروکی موراکامی، «نویسنده» مطرح ژاپنی، به نکات جالبی اشاره میکند. او میگوید در اوایل ورودش به رماننویسی، با این که تسلط زیادی به زبان انگلیسی نداشته، رمانهایش را به انگلیسی مینوشته و بعد آنها را به زبان ژاپنی ترجمه میکرده است. همین موضوع باعث شد او به نثر ساده و مختص خودش برسد. با «نوشتن» به زبان انگلیسی حتی بهصورت دست و پا شکسته هم مهارت نگارش به زبان انگلیسی را در خودمان تقویت میکنیم و هم به حساسیت و تسلط بیشتری روی کلمههای فارسی میرسیم.
- از «نوشتن» نترسید: هیچ ورزشکار، سخنران، نوازنده و بازیگری بدون تمرین کردن نمیتواند مهارتهای خود را افزایش دهد. رهبران کسبوکار فرصتهای زیادی برای «نوشتن» و بازخورد گرفتن دارند. مقالات مرتبط با صنعت، پستهای وبلاگ و دیگر محتواهایی که از سوی شما منتشر میشوند، فرصت مناسبی برای تمرین در «نویسندگی» و افزایش نفوذ شما هستند. هر قدر کیفیت محتوایی که تولید میکنید بالا رود، خوانندگان بیشتر جذب نوشتههای شما میشوند. سعی کنید خودتان را برای «نوشتن» به چالش بکشید و هر ماه حداقل یک متن 700کلمهای بنویسید. سپس از همکارانتان بخواهید که متن شما را از لحاظ نوشتاری و دستورزبان به دقت بررسی کنند و ایرادهای آن را به شما بگویند.
- زیاد مسافرت کنید: با مسافرت کردن برای «نوشتن» موضوع پیدا میکنید. شما در طول سفر با آدمها، فرهنگها و شیوههای گوناگون زندگی دیگران آشنا میشوید. تجربههای تازهای یاد میگیرید و احتمالاً در یک سلسله حوادث درگیر میشوید. گردشگری همواره، بهترین الهامبخش برای مسافرت افراد بوده است. «داستان گیلگمش» قهرمان سومر، «ایلیاد و اودیسه» اثر هومر، تاریخ هرودوت، سفرنامه سلیمان تاجر، سفرنامه مارکوپولو، «گلستان سعدی»، سفرنامه ناصرخسرو و «رحله» ابنبطوطه و صدها سفرنامه دیگر حاصل گردشگری در سرزمینهای دیگر بودهاند.
- زیاد تمرین کنید: «نویسنده» کسی است که هر روز و در هر فرصتی مینویسد. «نویسنده» یعنی؛ کسی که مدام کار میکند و مرتباً کار خود را بازنویسی میکند. ارنست همینگوی، با این که توانایی زیادی در «نوشتن» داشت، کتاب «وداع با اسلحه» را 40 بار بازنویسی کرد. «نویسنده» کسی است که هم میتواند ساده بنویسد و همپیچیده. او سعی میکند که خودش را با مخاطب تنظیم کند. «نویسنده» کسی است که هم با مداد مینویسد و هم با خودکار و هم پشت رایانه. او در همه جا مینویسد، حتی در حمام! یا اگر ناگهان از خواب بیدار شده و چیزی به ذهنش رسید، کاغذ و قلم را برمیدارد و آن را یادداشت میکند و بعد میخوابد. «نویسنده» کسی است که دائماً در حال دزدیدن وقت و استفاده از فرصت برای «نوشتن» است. توانایی مدیریت زمان مهارتی است که «نویسنده» به خوبی از آن استفاده میکند. آنتونی ترالاب، رماننویس مشهور، هر 15دقیقه 300 کلمه مینوشت. او با همین معیار و اندازهگیری دقیق میتوانست روزی 3ساعت بنویسد؛ آن هم قبل از رفتن به اداره پست. او کارمند اداره پست بود. او با همین روش به یکی از پرکارترین نویسندگان تاریخ تبدیل شد.
زیاد بخوانید: 99درصد از دلایل اصلی تقویت «مهارت نویسندگی»، «خواندن» است. «نویسندگی» یعنی؛ «پرخوانی». نویسندگی یعنی؛ «خوب حرف زدن و طولانی حرف زدن». «نویسندگی» یعنی؛ «توجه به جزئیات و تحلیل موشکافانه». اساساً توجه به همین جزئیات و باریکبینی ها است که «نویسنده» را از بقیه متمایز میکند. «نویسندگی» یعنی؛ «خوب لمس کردن زندگی». به قول ری برادبری: «نویسنده خوب کسی است که زندگی را با همه احساساتش به خوبی لمس کند.» «نویسنده» کسی است که دائماً وسوسه خواندن متنهای جدید و معاصر، و نیز خواندن متنهای کلاسیک را دارد و از هر کس چیزی یاد میگیرد.
«نویسنده» زیاد میخواند و زیاد مینویسد، اما کارهای خود را نیمه تمام رها نمیکند و هر طور شده میکوشد که کارهایی را که شروع کرده است، به آخر برساند. استیون کینگ میگوید:«مطالعه، مرکز خلاقیت هر «نویسنده» است. مطالعه و کتاب، دوستان همیشگی «نویسنده» هستند. «نویسنده» نه یک فرد پرخوان، بلکه باید یک کتابخوار باشد!» همانطور که هر ورزشکاری برای یادگرفتن تکنیکها باید بازی قهرمانان رشته خود را تماشا کند، هر «نویسنده»ای هم برای این که «نوشتن» را یاد بگیرد باید آثار نویسندگان بزرگ را مطالعه کند. چرخ زدن در دنیای مجازی و خواندن نوشتههایی که دوستان و آشنایان در شبکههای مجازی به اشتراک میگذارند، هیچچیز ارزشمندی به شما یاد نمیدهد. در عوض سعی کنید با خواندن مقالات خبری که به خوبی ویرایش شدهاند، تواناییهای «نویسندگی» خود را بالا ببرید. خواندن داستان نیز خلاقیت را افزایش میدهد. «نویسنده» کسی است که وقتی از «نوشتن» خسته میشود، کتاب میخواند و زمانی که از کتاب خواندن خسته میشود، مینویسد.
- آرامآرام و بهتدریج در «نوشتن» جلو بروید: «نویسنده» گامبهگام، و پلهبهپله جلو میرود. او ابتدا با کلمهها جمله مینویسد و بعد با استفاده از جملهها پاراگراف و در نهایت با پاراگرافها متن را میسازد. معروف است که ریچارد براتیگان 7سال تمرین کرد تا «نوشتن» جملهها را به شکل درست یاد بگیرد. ابتدا از سادهنویسی شروع کنید و بعد آن را کمی پیچیده کنید. آلبرت اینشتین میگوید: «اگر مطلبی را متوجه شده باشید، باید بتوانید آن را برای یک کودک شش ساله توضیح دهید.» فرض کنید مخاطبان شما همه کودک هستند؛ کودکانی بیصبر که بهآسانی حواسشان پرت میشود و اصلاً حوصله کلمات سخت را ندارند. میتوانید در دنیای واقعی با کودکان صحبت کنید. مثلاً به کودکی نوپا شغل خود را توضیح دهید. خیلی سریع خواهید دید که صحبتکردن شما جذاب و واضح است یا نه. «یکی از بدترین بلاهایی که ممکن است «نویسنده» سر نوشته خودش بیاورد این است که لغتها را بپیچاند و چون از کلمات کوتاه و ساده راضی نیست، دنبال کلمههای طولانی و قلمبهسلمبه بگردد!» این کار مثل بزک کردن یک حیوان خانگی است. در این صورت، هم حیوان و هم صاحبش معذب میشوند. همانطور که دیوید آگلیون، تاجر سرشناس، در یادداشتی به کارمندانش نوشته است: «هرگز کلمههای تخصصی مثل بازتفهیم، تطوّرگرایی، فرمالیسم، اگزیستانسیالیسم و ... را به کار نبرید. اینها نشانههای مشخص تظاهر و پرمدّعا بودن هستند.» بهعلاوه تا لازم نشده است، نمادها را بهکار نبرید. استیون کینگ مینویسد: «نمادها برای زیبا و غنیکردن نوشته هستند، نه برای تصنّعی کردن آن.»
نتیجه گیری از مهارت «نویسندگی»
آن چه به قلم آمد، فقط عامل های تقویت مهارت «نویسندگی» بیان شد و چه بسا عامل های دیگری نیز وجود داشته باشد که البته هر کس می تواند با نگاهی دیگر و دیدگاهی جدیدتر و با استفاده از آن چه گفته شد، به آن عامل ها هم بپردازد و شور و شوق «نویسندگی» را دوباره در جان خویش شعله ور سازد؛ چرا که می تواند از سهراب سپهری به خوبی بیاموزد: چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
25 آذر روز پژوهش گرامی باد
برای آشنایی با دیگر مهارتهای موردنیازتان میتوانید با یک کلیک روی هرکدام به آن دسترسی داشته باشید:
- کلاسداری
- اسباببازی
- جدول قرآنی
- پوشش مربّی
- قصههای قرآن
- مهارت «پایان»
- مهارت «بازی»
- مهارت «شروع»
- مخاطب شناسی
- پرسش استاندارد
- مهارت «تدریس»
- مهارت «نویسندگی»
- مهارت «قصّهگویی»
- مهارت «شعرخوانی»
- شیوه «تنظیم محتوا»
- مهارت «تابلونویسی»
- مهارت «رنگ آمیزی»
- مهارت «فرزندپروری»
- مهارت آموزش «مفاهیم قرآنی»
نگارنده: محمدرضا عابدی
منابع:
- کینگ، استیون(1396)، چگونه «نویسنده» شویم؟ ترجمه مینا بردبار.
- رهبر، کاظم(1395)، 100 روش از 100 «نویسنده»، نشر خورشید.
- چرا نمی توانیم بنویسیم؟(1389)پیام زن، مقاله1، دوره 1389، شماره227، بهمن1389، عبدالرحیم موگهی.
- خبرگزاری کتاب ایران(1393)، سیزده راه برای حرفهای شدن در «نویسندگی» به روایت نویسندگان بزرگ جهان.
- مجله پرسمان(خرداد 1387)، «نویسندگی» چیست و «نویسنده» کیست؟ شماره 65، پایگاه اطلاعرسانی حوزه. تابش هروی، سعادت ملوک.