خواندن انتقادی کتاب و نوشتن نقد بر آن هم منتقد را دقیقتر میکند، هم در طول زمان معیاری به دست خواننده میدهد تا کتابهای بهتری بخواند و او را برای انتخاب کتاب بعدی حساستر میکند. هم سطح سلیقهی عمومی را بالاتر میبرد. نقد در لغت به معني «بازشناسي سره از ناسره» يا «تشخيص خوب از بد» است.[1] در ازمنة قديم زرگران براي آنكه سكة اصلي را از سكة تقلبي طلا تشخيص دهند آن را محك ميزدند و نقد ميكردند و سكههاي طلاي حقيقي را از ناسره جدا ميكردند و از زيان مالي مشتري يا بايع جلوگيري ميكردند. ما كه با درون و سرماية معنوي افراد سروكار داريم بايد محكي در دست داشته باشيم كه بتوانيم نيك و بد قصه را تشخيص دهيم و از گمراهي خواننده جلوگيري كنيم. برای نقد هم میتوان محتوای کتاب را نقد کرد و هم میتوان به ظاهر کتاب توجه نمود؛ که به آن نقد صوری میگویند.
- ادبيات: ادبيات يعني «مجموعه آثار مكتوبي كه بلندترين و بهترين افكار و خيالها را در عاليترين و بهترين صورتها تعبير كرده باشد.» [2]
- ادبيات كودكان: ادبيات كودكان به مجموعة آثار و نوشتههايي (كتابها؛ مقالات) گفته ميشود كه به وسيلة نويسندگان متخصص براي مطالعة آزاد كودكان تهيه ميشود و در همة آنها ذوق و سطح رشد و نضج كودكان مورد توجه است. [3]
- اما منتقد كيست؟ منتقد كسي است كه صلاحيت دارد بد و خوب اثري را بيان كند و به ديگران بنمايد. كار منتقد صرف كوبيدن اثر نيست بلكه او واسطهاي است.
بين نويسنده اثر ادبي با خوانندة عادي. وي لطائف و دقايقي را كه در آثار ادبي هست و عامة مردم را اگر كسي توجه ندهد بسا كه از آن غافل و بينصيب بمانند معلوم ميكند. آنها را بدان لطائف و بدايع متوجه مينمايد و اگرمعايب و نقايصي در آن آثار هست كه عامه ملتفت آنها نيستند و به همين جهت راجع به آن آثار بيهوده در خوشبيني مبالغه ميكنند آن معايب و نقايص را نيز آشكار ميكند و از پرده بيرون مياندازد تا قيمت حقيقي و بهاي واقعي هر يك از آثار ادبي معلوم و معين باشد. [4] حال كه وظيفة منتقد مشخص شد به خصوصيات يك ناقد خوب ميپردازيم:
- اولازهمه منتقد باید صاحبذوق هنری سالم باشد. او باید با دقت و وسواس اثر موردنقد را بخواند و ذهنی موشكافانه و هنرمندانه داشته باشد تا بتواند یك اثر را بهخوبی نقد بزند و موجب ناانصافی یا خوشبینی نسبت به نویسنده نگردد. نقد، صرف خوش یا بد آمدن نیست؛ ممكن است ما از یك تابلو نقاشی یا شاهكار ادبی خوشمان نیاید چون كلید و رمز آن در دستمان نیست تا آن را بفهمیم. برای به دست آوردن كلید هر اثر و باز كردن زوایای پنهان آن، منتقد به معلومات عمیق و وسیع نیازمند است. او باید درباره فلسفه هنر اطلاعاتی داشته باشد و از پیشینه اثر هنریای كه نقد میكند معلومات داشته باشد و علومی را كه در تولید اثر هنری تداخل داشتهاند بهاجمال بداند. منتقد باید بداند كه نویسنده چگونه و با توجه به چه شرایط و عواملی داستانش را نوشته است، در این صورت میتواند طبق آن معیارها نوشته را نقد و بررسی كند و نظر بدهد. وقتی منتقد آگاه به لوازم نویسندگی باشد میتواند رأی بدهد كه نوشته ضعیف یا قوی است. آنگاه كه از پایگاه فكری قوی برخوردار باشد و اصول مذهبی را بداند و به ریزهكاریهای آن آگاه باشد میتواند بگوید كه یك نویسنده با زبردستی چگونه داستانی ضد مذهبی را در لفافه مذهب به خورد خلقالله میدهد كه ناخودآگاه بر آنها اثر میگذارد و آنها را نسبت به مذهب بدبین و منحرف میكند. منتقد آگاه هیچگاه عدل و انصاف را از دست نمیدهد و نقد چون شمشیر بران در دست زنگی مست نخواهد بود. وقتی وی آگاهانه نقد زد، افراد با خواندن نقدهای وی به تعالی دست مییابند و بهسوی كمال رشد میكنند و درنتیجه جامعهای الگو و نمونه به وجود خواهد آمد كه هدف منتقد است. منتقد علاوه بر آگاهیهایی كه برشمرده شد باید اطلاعات دقیق از داستان و لوازم آن داشته باشد. طرح و زاویه دید و شخصیت و... را باید دقیق بداند تا بتواند در مورد یك داستان نظر بدهد. ما اكنون بهطور فشرده اما روشن و با مثال هر یك از عوامل مهم داستانی را تشریح میكنیم و خواننده را در آخر برای كسب آگاهی بیشتر به كتابهای مرجع راهنمایی میكنیم.
عوامل داستان:
- طرح يا پیرنگ: واژهٔ «پیرنگ» در داستان به معنای روایت حوادث داستان با تأکید بر رابطهٔ علیّت میباشد. پیرنگ نقل حوادث با تكيه بر موجبيت و روابط علت ومعلول است. سلطان مُرد و پس از چندي ملكه از فرط اندوه درگذشت. [5] در طرح هميشه يك راز نهفته است كه موجب گيرايي و جذابيت ميشود. اگر راز نهفته قوي باشد. طرح درهم تنيدهتر و مستحكمتر خواهد بود و منتقد وقتي طرح را به خوبي بشناسد با نگاهي موشكافانه عللي كه طرح را پيش ميبرند كشف ميكند و ميفهمد كه آيا علل واقعي و مهم هستند يا آبكي. آنگاه قضاوت ميكند كه طرح فلان داستان قوي است يا ضعيف. البته اين در مورد داستانهايي است كه چهارچوب آنها مهم است و اگر داستان مربوط به شخصيت باشد در جاي خودش بحث ميشود كه آيا آنطور كه شايسته است شخصيت پرداخت شده است يا نه.
- قصه: توالي حوادث بدون ذكر علل آن را داستان گويند مثل نهار بعد از چاشت يا شاه مُرد ملكه هم مُرد. در داستان به خلاف طرح علل بروز حواث ذكر نميشود بلكه بايد دانسته شود كه حوادث داستان آيا بر علل معقول بنا شده است يا نه. آيا نويسنده توانسته است حوادث داستانش را معقول و مقبول به روي صفحه بياورد يا ضعيف بوده است. منتقد آگاه همة اينها را براي خواننده عادي بايد بيان كند. و وي را به قوت يا ضعف نويسنده بياگاهاند كه هر بنجل و اثر ضعيفي را مطالعه نكند.
شخصيت
انواع شخصیت:
- قالبی - كلیشهای كه از خود هیچ تشخصی ندارد بلكه بر طبق الگوی آشنا عمل میكند مثل پزشك
- تیپیك: مجسم كننده خصوصیات گروهی از مردم است مثل: داشآكل
- تمثیلی، فكر و خوی كه صورت انسانی داده میشود. مثل مكبث، جاهطلبی
- نمادی: سمبلیك (رمزی). شخصیتی كه موقعیتش از خودش فراتر رود مثل حُر
- جامع: همهجانبه. شخصیتی كه بهطور كامل پرداخت شود و متمایز از اشخاص اطرافش باشد؛ مانند گریگوری در رُمان دُنِ آرام. آكسینا در همان رُمان.
شخصیت از حیث تحولپذیری
- پویا: اشخاصی كه آخر داستان تحول مییابند خوب میشوند یا بد.
- ایستا: در اول و آخر داستان فرقی نمیكند مثل اشخاص داستانهای حادثهای.
حال كه شناخت اندكی راجع به شخصیت داستانی پیدا كردیم متذكر میشویم كه منتقد باید اینها را خوب بشناسد و ببیند نویسنده اثر ادبی چقدر خلاقیت از خود بروز داده است.
- آیا از اشخاص قالبی و نوعی و... در داستانش آورده است یا خود دست به خلق شخصیت نوی زده است.
- آیا او توانسته آنطور كه شایسته است. شخصیت داستانیاش را پرورش دهد و او را در مكان و زمان مناسب رشد دهد و خلاصه او را زنده و ملموس بنماید كه بر خواننده عادی تأثیر بگذارد یا کلیگویی كرده است و شخصیتی كلیشه و غیرملموس و بدون پرداخت آورده است و او را خام رها كرده است و از غفلت خواننده استفاده كرده و جیم شده است.
منتقد باید دست چنین نویسندهای را رو كند و به خواننده بفهماند كه دیگر بر گِرد او نگردد كه شیادی بیش نیست.
مسلم ناصري
برای آشنایی با مهارتهای موردنیازتان در تدریس میتوانید با کلیک روی هرکدام از موارد زیر، به آنها دسترسی داشته باشید:
- شعر
- اردو
- مثلها
- مسابقه
- گِلبازی
- کلاسداری
- اسباببازی
- نقد داستان
- تربيت برتر
- جدول قرآنی
- پوشش مربّی
- قصههای قرآن
- مهارت «پایان»
- مهارت «بازی»
- مهارت «شروع»
- مخاطب شناسی
- پرسش استاندارد
- مهارت «تدریس»
- مهارت «نویسندگی»
- مهارت «قصّهگویی»
- مهارت «شعرخوانی»
- شیوه «تنظیم محتوا»
- مهارت «تابلونویسی»
- مهارت «رنگ آمیزی»
- مهارت «فرزندپروری»
- مهارت آموزش «مفاهیم قرآنی»
پانویس:
[1] فرهنگ معين.
[2] نقد ادبي. نوشته عبدالحسين زرين كوب.
[3] تعريف ادبيات كودكان؛ نوشته دكتر علي اكبر شعاري نژاد.
[4] نقد ادبي، نويسنده عبدالحسين زرين كوب.
[5] جنبههاي رمان. م. فورستر، ترجمه ابراهيم يونسي.
پیوست | Size |
---|---|
چگونه نقد کنیم؟ | 349.89 کیلوبایت |
کلیدهای نقد داستان | 400.57 کیلوبایت |
داستان سفید پوش از مسلم ناصری | 89.19 کیلوبایت |